تاریخ گزیده

آرشیو محمد نیازی

تاریخ گزیده

آرشیو محمد نیازی

بسم الله الرحمن الرحیم.
در این درگاه مجازی، گزیده‌ای از تاملات و مکتوبات «محمد نیازی» دانش پژوه «تاریخ و علوم اجتماعی» را می خوانید.

پیوندهای روزانه

پیوندها

۹ مطلب با موضوع «مطالعات دینداری» ثبت شده است

در چهارمین قرار شهرگفتار؛ طاق نصرت‌های محله خراسان روایت شد

چهارمین قرار «شهرگفتار» با موضوع «هیأت»، بیست‌وپنجم بهمن‌ماه برگزار ‌شد.

«هیأت» قرار چهارم «شهرگفتار»، با گذر از محله‌های قدیمی شهر تهران همچون: مسجد صدریه، خیابان نورمهدی، مسجد لرزاده، پارک کوثر، میدان قیام و مسجد حاج ابوالفتح با حال و هوای نیمه شعبان از منظر فرهنگی، هنری و اجتماعی مورد واکاوی قرار گرفت.

هیأت بستۀ فرهنگ شهری است. هیئت و آیین‌های شیعی که پس از آل‌‌بویه سنگ بنای آن شکل گرفته، گام به گام با زندگی روزمرۀ مردم پیوند خورده است. زیست‌بوم هیأت، زیست بوم زنده‌ای است و بالندگی دارد. هیأت یک نهاد اجتماعی است و در عرصه‌های اجتماعی، در جایی که مردم نیاز دارند به میدان می‌آیند. حضور افراد محله در هیأت و برگـزاری مراسم جشن و عزاداری و روضه‌خوانی ناخواسته پیوندها و ارتباط میان اعضاء محله را تقویت می‌کند.

هیأت‌های مذهبی علاوه بر نقش فرهنگی از جنبۀ اجتماعی و سیاسی با محله پیوند عمیقی دارند. پدیدۀ هیأت از منظر اجتماعی با تشکیل نهادهای امدادی و همیاری در طول جنگ تحمیلی و همچنین برای کمک‌رسانی در بلایای طبیعی نمود یافته است. هیأت‌ها با توجه به قدمت و سابقه طولانی علاوه بر حفظ کارکردهای سنتی، کارکرد‌های جدیدی را نیز در طول دوران شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی برعهده داشتند.

لازم به ذکر است، رویداد «شهرگفتار» پیش از این سه قرار دیگر نیز داشته و مخاطبان را در تکیه، بازار و مدرسه علمیه با خود همراه کرده است. شهرگفتار قرار است تهران را از منظر هنر، تاریخ و معماری مورد خوانش قرار دهد.

۱۴۰۳-۱۲-۰۷

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۰۴ ، ۰۴:۰۸
محمد نیازی

با گذر از بازار تهران؛ شهرگفتار به قرار دوم رسید

دومین رویداد «شهرگفتار؛ تهران‌شناسی فرهنگی از منظر هنر، تاریخ و معماری» هفدهم دی‌ماه با بازدید از بازار تهران برگزار ‌شد.

در نوبت دوم شهرگفتار با گذری به بازار تهران و بازدید از آن، علاوه بر بررسی عناصر زیبایی‌شناسی آن، به تاریخ فرهنگی بازار، اثر فضای سیاسی بر رویدادهای اصلی، حیات جمعی اهالی بازار در نسبت با امر قدسی و بازنمایی فضای کالبدی آن در شهر پرداخته شد.


محمد نیازی، مدیر گروه مطالعات اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی در ابتدای برنامه هدف از شکل‌گیری «شهرگفتار» را بازخوانی داستان رابطه مردم و شهر دانست و گفت: می‌خواهیم از داستان رابطه مردم تهران و مناسک عبادی‌شان با شهر بگوییم و فضاهایی که از خلال این رابطه تولید شده است را بازخوانی کنیم. به دنبال این هستیم که بفهمیم چگونه دین‌داری مردم، رویداد سیاسی شهری و فضاهای خلاقانه اجتماعی دارای ویژگی هنری و معمارانه خلق کرده است. اگر چه مدرنیسم غیربومی حاکم بر شهر و تحولات و تغییرات در اقتصاد، بقایای آن فضاها را دچار اغتشاش و نابودی کرده، اما از آنجایی که دین و مذهب شیعه ماهیتی پویا و زنده دارد هنوز هم هستند بناهای شاخصی که به ما کمک کنند تا داستان تدین شهر و ساکنانش را روایت کنیم.

در این تهران‌گردی، دکتر هادی بابایی‌فلاح، دکتر محمد نیازی و مهندس سیدفاضل سجادی، از منظر هنر، تاریخ و معماری با همراهی شرکت‌کنندگان به بازدید از بازار و گفتگو درباره آن پرداختند.


لازم به ذکر است که پیش از این با بازدید از تکیه نیاوران، تکایا در تاریخ معاصر ایران مورد بررسی قرار گرفت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۰۴ ، ۰۴:۰۱
محمد نیازی

بازخوانی هویت دینی شهر تهران
 

طهران قدیم دستمایه خیال‌پردازی‌های نوستالژیک و تراژیک روشنفکری است. یک سر این روایت، نوستالژی تهران کاهگلی با صفای قجری است و سر دیگرش تهران روکرده به مدرنیسم پهلوی اول و دوم است. اولی پر است از تصاویر کاشی‌ هفت رنگ حوض‌ خانه رجال دربار ناصرالدین شاه و دیگری شهری است غرقه در دود کافه‌ نادری‌ها که یک سر میز صادق هدایت نشسته تا از رازهای نیرنگستانش با کافه‌نشینان بگوید و سر دیگر میز جلال آل‌احمد و طبری و کیانوری و روشنفکران چپ مشغول بحث هستند و از رادیو هم نوای پیانو جواد معروفی و آواز بنان و جواد بدیع‌زاده پخش می‌شود. در تصویر نخست، اول شخص شهر شهر، شاه قجر و درباریان هستند و دوم شخص لوتی‌های کم‌خرد و بزن بهادری هستند که شهر را روی دست می‌چرخانند. در تصویر تهران دوم، اول شخص، شاه مستبد باستان‌گرا حاضر است و منورالفکرانی چون فروغی و دشتی که مشغول بازسازی سیمای شهر بر پایه‌ ایران باستان هستند و دوم شخص دفتر فرح پهلوی و سرمایه‌دارانی چون خیامی و عبدو هستند که هنر و مدرنیسم و سرگرمی  را برای شهر به ارمغان می‌آورند. فضای معمارانه شاخص تصویر نخست، دربار است و گذر زیربازارچه و قهوه‌خانه. فضای مهم و کلیدی دومی خیابان و ساختمان‌های عظیم و نمادین دولتی و کافه و کاباره است. یک طرف کاخ گلستان است و عمارت مسعودیه و عین‌الدوله و سوی دیگر موزه‌های ساختمان‌های وزارت دارایی و دادگستری و موزه‌ هنرهای معاصر و برج‌ آزادی. اولین تصویر با آمدن پهلوی اول خراب می‌شود و تصویر دوم با رویداد بزرگ و مردمی انقلاب اسلامی به فنا می‌رود. هر دو تصویر از تهران بهره‌ای ار واقعیت دارند اما دو نقص جدی دارند، در سیمای شهر جای مردم و تعلقات مذهبی مردم شهر خالی است. شهر در هر دو تصویر، در اشغال شاهان و دولتمردان و روشنفکران و سرمایه‌‌داران است. فضاهایی که مردم تهران و یکی از مهم‌ترین تعلقات مردم شهر یعنی دین و مذهب و بالاخص ارادتمندان ائمه شیعه علیهم‌ و بالاخص سیدالشهدا علیهم‌السلام را روایت کند غایبند.

گذشته مردمی و دیندارانه شهر تهران به عمد یا ناخودآگاه از حافظ‌ه تصویری هنر و ادبیات و سینمای روشنفکری ایران پاک شده است. در این روایت از تهران ناکجاآباد، روحانیت و مساجد و تکایا و تعزیه‌خانه‌ها و زورخانه‌ها غایبند. فقیهان شهر از ملاعلی کنی و میرزا حسن آشتیانی و شیخ‌فضل‌الله نوری و سید محمد طباطبایی مشروطه گرفته تا فیلسوفان شهیری چون میرزا ابوالحسن جلوه و آقا علی مدرس طهرانی و آقا محمدرضا قمشه‌ای و آیت‌الله شاه‌آبادی  غایبند. این شهر خیالی نوستالژیک گویی هیچ‌گاه واعظان شهیری چون شیخ محمدتقی فسلفی و شیخ حسینعلی راشد را به خود ندیده است. این شیر بی‌یال و دم اشکم، خبری از تکیه دولت و دسته‌ عزاداری بازار بزرگ تهران و شب‌های قدر و قرآن‌ به سرگرفتن مردم در مسجد  سلطانی و مسجد جامع نیست. از پهلوان حسن رزاز و جهان پهلوان تختی هم خبری نیست. جلوتر که می‌آییم گویی هرگز در این شهر بناهایی چون مهدیه‌ شیخ احمد کافی و حسینیه ارشاد که شهید مطهری و مرحوم دکتر شریعتی منبر می‌رفتند و سخنرانی می‌کردند بنا نشده است. نه تصویری از قهرمانان و گروه‌های مرجع مردمی نظیر روحانیت هست و نه فضاهای معمارانه آن‌ها چون مسجد و تکیه و روضه‌‌خانه ها تشخص معمارانه و اجتماعی و فرهنگی دارند که بشود آن‌ها را محمل بازخوانی روایت شهر تهران قرار داد. شهر بی‌مردمش تنها و بی‌تعلقات مردمی ‌اش ‌بیروح و بیجان و سرد است. اما شواهد و اسناد و بقایا و فضاهایی در تهران 1403 وجود دارند که این ناداستان درباره تهران را به چالش می‌کشند. در این دوره قصد داریم از تهران دیگری با شما سخن بگوییم که کمتر دیده و شنیده شده است.

 

.....

فصل اول «شهرگفتار؛ تهران‌شناسی فرهنگی از منظر هنر، تاریخ و معماری» پنجم شهریورماه با بازدید و تحلیل یکی از تکیه‌های تهران از منظر هنر، تاریخ و معماری آغاز می‌شود.

در شهرگفتار می‌خواهیم تهران میانه عصر ناصری تا دهه ۵۰ و وقوع انقلاب اسلامی را از منظر نسبت و رابطه مردم، مذهب و فضا مورد خوانش قرار دهیم. می‌خواهیم از داستان رابطه مردم تهران و مناسک عبادی‌شان با شهر بگوییم و فضاهایی که از خلال این رابطه تولید شده است را بازخوانی کنیم. به دنبال این هستیم که بفهمیم چگونه دین‌داری مردم، رویداد سیاسی شهری و فضاهای خلاقانه اجتماعی دارای ویژگی هنری و معمارانه خلق کرده است. اگر چه مدرنیسم غیربومی حاکم بر شهر و تحولات و تغییرات در اقتصاد، بقایای آن فضاها را دچار اغتشاش و نابودی کرده، اما از آنجایی که دین و مذهب شیعه ماهیتی پویا و زنده دارد هنوز هم هستند بناهای شاخصی که به ما کمک کنند تا داستان تدین شهر و ساکنانش را روایت کنیم.

در این نوبت از شهرگفتار قرار است با سر زدن به یکی از تکیه‌های تهران، در بازدید از آن علاوه بر بررسی عناصر زیبایی‌شناسی آن تکیه، به تاریخ فرهنگی تهران، اثر فضای سیاسی بر رویدادهای اصلی جامعه ایرانی، حیات جمعی اهالی تهران در نسبت با امر قدسی و بازنمایی فضای کالبدی آن در شهر بپردازیم.

در این برنامه هادی بابایی‌فلاح؛ دانش‌آموخته دکتری دانشگاه هنر اسلامی تبریز در رشته هنر، دکترمحمد نیازی؛ دانش‌آموخته دکتری پژوهشگاه علوم‌انسانی در رشته تاریخ ایران و مهندس سیدفاضل سجادی؛ دانش‌آموخته معماری از دانشگاه شهید بهشتی حضور دارند.

 

۱۴۰۳-۰۵-۳۰ 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۰۴ ، ۰۳:۵۶
محمد نیازی

در نشست نقد و بررسی کتاب «جای پای زینب (س) مطرح شد: در پدیدار پیاده‌روی زنان در اربعین، جا پای زینب(س) گذاشتن، پدیداری برجسته است.

پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی نشست نقد و بررسی کتاب «جای پای زینب (سلام‌الله علیها)»؛ پدیدارشناسی پیاده‌روی زنان ایرانی در اربعین را به دبیری دکتر محمد نیازی پژوهشگر تاریخ اجتماعی برگزار کرد.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، این نشست با حضوردکتر محمدتقی کرمی؛ پژوهشگر و مدرس جامعه‌شناسی و مطالعات زنان و هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و نویسنده اثر، دکتر محمدرضا پویافر؛ پژوهشگر و مدرس جامعه‌شناسی دین و هیئت علمی دانشگاه علوم‌انتظامی امین و دکتر صابر جعفری؛ پژوهشگر و مدرس جامعه‌شناسی و هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.

محمدتقی کرمی به‌ عنوان نخستین سخنران این نشست با بیان اینکه این پژوهش در برهه‌ای از زمان کلید خورد که نگاه‌ها به پیاده‌روی اربعین در فضای علوم‌اجتماعی منفی بود، گفت: این اثر حاصل کاری پژوهشی در حوزه اربعین است که از سوی دانشگاه پیگیری شد. در نخستین سال اجرای این کار قرار شد تا هر یک از اعضای پژوهش تعدادی مصاحبه در مورد اربعین با زائرین انجام دهند که متاسفانه کامل انجام نشد و سال‌های بعد هم به کرونا رسید و متوقف شد. اما ما دست از کار نکشیدیم و با تداوم پیگیری‌ها، کار را به پایان رساندیم که حاصلش کتاب «جای پای زینب(س)» شد.

وی در ادامه با اشاره به مقاله‌ای مرتبط با این موضوع با عنوان نسبت علوم‌اجتماعی با امر دینی، گفت: در این مقاله به مطالعه و تحلیل ساده‌ای در پژوهش‌های اربعین پرداختم که پژوهش‌های دکتر پویافر نیز در آن مورد توجه قرار گرفته است که تعمدا در این مقاله زمان را دخالت نداده‌ام و خود را اسیر آن نکردم.

کرمی در مورد عنوان کتاب نیز گفت: این عنوان با توجه به ساختار پژوهشی آن انتخاب شده است؛ چرا که در این کتاب ذهنیت میدان را روایت کرده‌ام. این عنوان از آنجایی انتخاب شده است که میدان کتاب همان زنانی هستند که در ذهن خود اینگونه می‌پندارند که پا جای پای زینب(س) می‌گذارند و راه او را ادامه می‌دهند. زنان زائر در پیاده‌روی اربعین به عشق اینکه حضرت زینب در این راه قدم گذاشته خود را در جایگاه گفت‌وگوی دلی با ایشان قرار می‌دهند.

کرمی در پایان گفت: در پدیدار پیاده‌روی زنان در اربعین، جا پای زینب(س) گذاشتن، پدیداری برجسته است؛ چرا که این ذهنیت و این عنوان پیام‌ رسا و گویایی دارد. از این‌رو عنوان و طراحی جلد کتاب را درست، خلاق و سازنده می‌دانم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۰۴ ، ۰۳:۳۴
محمد نیازی

پروژه مهندسی‌شده اجتماعی - امنیتی که در رابطه با حجاب از ابتدای تابستان 1401 در ایران کلید خورد و در نهایت به بلوای «زن زندگی آزادی» ختم شد، پازل‌های متنوع و پیچیده‌ای را کنار هم داشت. این پروژه در کنار قطعاتی که برای توده‌های خاکستری دیده شده بود تا حجاب را در نظر آنان از ماهیت سیاسی و دینی خود خارج کند و آن را بخشی از مزاحمت‌های یک حکومت سرکوبگر برای زندگی روزمره مردم و بدن زنان بازنمایی کند، بخش‌های دیگری نیز داشت. بخش‌ مهمی از این طراحی، تغییر فاهمه عمومی درباره حجاب در دوره حکومت جمهوری اسلامی بود. آن‌چنان که حتی باورمندان و متدینان هم، سازوکارهای انتظامی، قانونی و حتی گفتمان حجاب در جمهوری اسلامی را مختل‌کننده زیست روزمره محجبانه خود بیابند و تداوم تمسک به حجاب در ساحت قانون را «رنج‌آور» بدانند. از پویش‌های «نه به حجاب اجباری» و  «من محجبه‌ام، اما با گشت‌ارشاد مخالفم»[1] که در ابتدای این مسیر طراحی شد تا نظرات برخی نخبگان و سیاسیون در باب حجاب در دوگانه بی‌اعتقادی جوانان به اصل دین و اجبار حکومت به ظاهر دین،[2] همه در این خط داستانی معنادار شدند.

در روایت «رنج حجاب در دوره جمهوری اسلامی» داستان حجاب این گونه به‌پیش کشیده می‌شد: دوره‌ای بوده است که مردم معتقد به اصل و اساس دین و دیانت بودند و به آن باور کامل داشتند و هم‌چنین در آن زمانه عده‌ای مردم (متدینان) از روی اختیار باحجاب و عده‌ای دیگر (عامه مردم) از روی اختیار بی‌حجاب بودند. اما از قضای حادثه، انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی پیش می‌آید. از یک سو حجاب اجباری بنیاد‌های دینداری عوامِ شل‌حجاب را از بین می‌برد و از سوی دیگر محجبه‌ها را در زحمت و تنگنا می‌اندازد و حجاب نیز از سکه و اعتبار می‌افتد.

اینجا گذشته [تاریخ]، به مثابه معنادارکننده لحظه اکنون به پیش کشیده می‌شود. به نحو ضمنی در نزد مردم و به نحوی آشکار در نزد رسانه‌های برساخت‌کننده رنج حجاب در دوره جمهوری اسلامی، یک تصویر تاریخی حاضر می‌شود: تصویر حجاب در دوره پهلوی دوم و مقایسه آن با تصویر حجاب در زمانه حاضر. دوره‌ای که ظاهراً  با حجاب و بی‌حجاب بدون‌ مداخله و آزار نظام سیاسی در کنار هم در جامعه حاضر می‌شدند. هنجار حجاب نیز به‌عنوان رفتار بخش‌های مذهبی جامعه مقبولیت و محبوبیت داشته یا دست‌کم انتخابی رنج‌آور قلمداد نمی‌شده است. دوره‌ای تاریخی که نه خبر از اجبارهای تجددطلبانه و خشونتآمیز رضاحانی نظیر قانون کشف حجاب بود و نه نشانی از التزامات شرعی و سامانه‌های قانونی جمهوری اسلامی داشت. فانتزی هم در کنار تاریخ به میدان می‌آید. در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها عکس‌هایی از مادران و مادربزرگ‌ها با چادرهای گل‌گلی در کنار دختران و نوه‌هایشان با مینی‌ژوب و پیراهن‌های آستین‌کوتاه تکثیر می‌شود. عکس‌هایی که زیست روزمره و عادی و بی‌چالش زنان چادری را در کنار خانم‌‌های سانتیمانتال و آلامد دهه 40 و 50 به نمایش می‌گذارد. انصافاً هم صحنه‌های رمانتیکی است و دل هر بنی‌بشرِ مذهبی و لامذهبی برای لمس چنین روزهایی غنج می‌زند! اما آیا واقعا چنین تصویری واقعی و رئال بوده است؟ حاضر کردن تصویری تاریخی که در آن حجاب باارزش و فضیلتمند و محجبه بودن کنشی عقلانی و عزتمندانه است باید ردی در تاریخ اجتماعی معاصر داشته باشد. برای اینکه چنین تصویری را به بوته نقد و آزمون بکشیم، چاره‌ای جز این نداریم که سراغ منابع و داده‌های دست اول سال‌های پیش از انقلاب برویم. مهم‌ترین منابع برای واکاوی این تصویر، خاطرات و مصاحبه‌های تاریخ شفاهی است. در این جستار سعی خواهیم کرد تصویر حجاب در فرهنگ عمومی و از منظر توده‌های جامعه ایران در دهه 40 و 50 و سیر تطورات آن تا انقلاب اسلامی را ترسیم کنیم تا ببینیم وضع حجاب و محجبه‌ها در جامعه دوران پهلوی چگونه بوده است و آن  واقعیت با تصویر برساخته امروز چه تفاوت هایی دارد.

نوشتار حاضر گزارشی از فصل «حجاب و پوشش» از رساله‌ای دانشگاهی با موضوع «دین‌داری در زندگی روزمره مردم ایران در دو دهه پایانی پهلوی دوم» از نویسنده همین جستار است. رساله‌ای که با اتکا به خاطرات و زندگی‌نامه‌ها و مصاحبه‌های تاریخ شفاهی، بخشی از زندگی‌ روزمره مردم را در سال‌های 1340 تا 1356 مورد پژوهش قرار داده و با روش تئوری زمینه‌ای (  Grounded theory)[3] تالیف شده است. در مرحله اول 63 کتاب‌ خاطره و تاریخ شفاهی مورد بررسی قرار گرفته است. در گام بعدی برای جبران خلأها و سوگیری‌های‌ احتمالی خاطرات، 12 مصاحبه مستقل با موضوع تحقیق از افرادی که آن سال‌ها را درک کرده بودند، به آن اضافه شد.

این یادداشت در «شماره سوم مجله سوره» منتشر شده است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۲۵
محمد نیازی

فصلی برای ثبات و رشد دینداری/ گفت‌وگو با پژوهشگر تاریخ اجتماعی درباره تأثیر انقلاب اسلامی بر گسترش معنویت در جامعه ایرانی

چه تصویر روشنی از وضعیت دینداری جامعه ایرانی در گذشته‌ نزدیک وجود دارد؟ چطور می‌توان از تصویر کلیشه‌ای «دین و ایمان آن قدیمی‌ترها» که مثل هر چیز قدیمی، رنگ و بوی نوستالژیک به خودش می‌گیرد و احساس حسرت به گذشته را در ما به‌وجود می‌آورد، فراتر رفت تا به تصویری صیقل خورده از وضعیت دینداری در گذشته رسید؟

سال گذشته بود که دکتر سجاد صفار هرندی، مدیر گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی از آغاز یک کلان‌پروژه پژوهشی برای پاسخ به این پرسش‌ها خبر داد. به باور او، اهمیت انجام چنین پژوهشی به این خاطر است که گفتمانی تلاش می‌کند وضعیت دینداری در جامعه را انحطاط یافته و رو به زوال گزارش کند تا در ادامه، نتایج سیاسی مطلوب خود را بگیرد؛ گفتاری که به‌طور خاص روی تجربه حکومت دینی به عنوان زمینه و علت اصلی از دست رفتن وضعیت دینداری پیشین که خیلی خالص، زلال، فراگیر و اصیل بوده، تأکید می‌کند.
در همین خصوص با محمد نیازی، پژوهشگری که این پروژه به او محول شده گفت‌وگو کرده‌ایم. مسئله‌ای که در ادبیات منتقدان نظریه سکولاریزاسیون نیز با تعابیری همچون اسطوره زهد پیشینیان یا اسطوره پارسایی گذشتگان، از آن یاد می‌شود. نیازی برای به نتیجه رساندن این پژوهش باوجود داده‌های کمی ناچیزی که وجود دارد، تلاش کرده کارش را با تکیه بر مجموعه‌ای از اسناد، روایت‌ها، زندگی‌نامه‌ها، تاریخ شفاهی، اسناد رسانه‌ای، مطبوعات و بازنمایی‌های اندیشه‌ای که از آن دوران باقی مانده، جلو ببرد.
محمد نیازی، پژوهشگر تاریخ اجتماعی و دانشجوی دکترای تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۲ ، ۱۵:۴۱
محمد نیازی

(تحلیل  جامعه‌شناختی فرایند شکل‌گیری فرقه شیخیه)

چکیده

مکتب شیخیه، اندیشه‌ای است که در سال‌های ابتدایی عصر قاجار ظهور می‌کند و بر دو ستون اخباریگری و تصوف استوارشده  است. این اندیشه اگرچه در ابتدا توسط شیخ احمد اَحسائی، به‌عنوان دریافتی باطنی و عرفانی از مذهب رسمی تشیع در کنار سایر مکاتب فقهی، کلامی و عرفانی و فلسفی تشیع مطرح می‌شود، اما به‌تدریج بر اثر شیوه اجتماعی طرح عقایدش به فرقه تبدیل می‌شود. هرچند غالباً تلاش شده است این تحول به مواضع کلامی و صحت‌وسقم آن‌ها در نسبت با متون دینی شیعه امامیه نسبت داده شود، در این مقاله سعی کرده‌ایم، تطور ایشان از مکتب به فرقه را، از منظر نقشِ فرم‌های ساخت‌یابی اجتماعی موردمطالعه قرار داده و سازوکارهای آن را مورد واکاوی قرار دهیم. سؤال ما این بوده است: چه سازوکار اجتماعی عقاید و سیره عملی شیخیه را مهیای تحول از مکتب به فرقه کرده است؟ به عبارت دیگر جایگاه دیالکتیک بین نظر و عمل در شکل‌گیری یک سازمان اجتماعی دینی چگونه بوده است؟ به نتایج فوق رسیده‌ایم: شیخی‌ها از سه سازوکار عمده در صورت‌بندی عقایدشان برای نیل به شکل اجتماعی فرقه استفاده می‌کردند؛ نخست؛ آشنایی‌زدایی، دوم؛ ترسیم و ترکیب مجدد هندسه عقاید کهن، سوم؛ تمایز گذاری و مرزبندی مبتنی بر رهبری کاریزماتیک و فردگرایانه.

 

پی نوشت:

ایده اولیه و بنیادی این مقاله را دوست فاضل و اندیشمندم سید حسین شهرستانی در مقاله «فرقه در برابر مکتب» منتشر شده در ماهنامه سیاسی – فرهنگی پنجره شماره 71 مطرح کردند.

این مقاله در مجله انجمن جامعه شناسی ایران (شماره 2، دوره 19، تابستان 97)  منتشر شده است

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۸ ، ۱۶:۵۲
محمد نیازی

 

پیشتر می گفتند چرا اینقدر به ”راهپیمایی“ اربعین توجه می کنید، این  مراسم یک سنت عراقی است و چرا جمهوری اسلامی آن را به عنوان یک سنت دینی بین مردم تبلیغ می‌کند!

بعدتر می گفتند و می‌گویند چرا اینقدر امکانات و موکب‌ های دولتی و حکومتی در ایران و عراق ایجاد می‌کنید، با این کار سنت اربعین را دولت زده و حکومتی می کنید!

امروز می گویند این شور و این حماسه اربعین را می بینی، همه اش کار مردم است، این موکب ها، این پذیرایی ها، این برو و بیا ها همه اش شور و شعور مردمی است!

می گویند، چرا مناسک سازی می‌کنید (راپیمایی به سوی حرم  حضرت عبدالعظیم حسنی و حضرت معصومه (س) یعنی چی؟ جامانده یعنی چه؟ پویش جاماندگان برای چیست؟ حکومت از اعتقادات مردم سوء استفاده سیاسی می‌کند!

من این سوالات را اگر از جانب بچه های انقلابی مطرح شود، به تفکر و ایدئولوژی انقلابی و جنبشی ”بی‌سر” و ”بی تاریخ“ نسبت می‌دهم! انقلابی‌هایی که از امام خمینی (ره) فقط امام 42 تا 57 را می فهمند و می‌ پسندند و تجربه نهضت خمینی 57 به بعد را داخل پرانتز می‌گذارند! جماعتی که از مرحوم شریعتی، فقط «تشیع علوی و تشیع صفوی» اش را می‌فهمند و می‌پسندند، اما سعی می‌کنند ”شیعه یک حزب تمام“ نبینند و نخوانند، تا از ضرورت وجود حکومت و دولت برای اقامه عدل و امر به معروف و نهی‌ از منکر  و تعظیم شعائر الله و آئین‌ها چیزی بشنوند!

برای این جماعت شیعه تو سری خور و اقلیت و فرقه‌ای و فاقد قدرت و زاهد، شیعه ایده‌آل تایپ است. از نظر این شبه جامعه شناسان که نه به واقعیت میدانی ارجاع می دهند و نه روایت های تاریخی، راهپمایی اربعین ایرانی یا کژکارکرد حضور دین در عرصه آئین و مناسک است و یا تبلور حضور توده ها در برابر نقش دولت و حاکمیت در اعتلای دین و مذهب.

این جماعت هر چه هستند و هر تفکری که دارند با تاریخ و تفکر عبرت آموز تاریخی بیگانه اند! از قضا آنها از دولت و انگاره دولت چیزی می  سازند که آرزو و آمال تجدد طلبان است؛ اگر دولت مدرنی برساخته شود که روبروی ملت تعریف شود، تنها راه علاج و چاره اش دموکراسی و حوزه عمومی و جامعه مدنی و آرمان آزادی است! (در حالی که در نگاه انقلابی امام خمینی و در طرح یگانگی دولت و ملت، امت هست و امام (ولایت فقیه) و امربه معروف و نهی از منکر جمعی و آرمان عدالت.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۰۳:۴۷
محمد نیازی

 

پس از غصب ولایت حضرت امیرالمومنین علی (ع) در سقیفه، امکان تحقق ولایت تامه الهی از مسلمین و به طور خاصه شیعیان سلب شد و تا ظهور حضرت حجت (عج) در روز موعد به تاخیر افتاد. از آن تاریخ به بعد دو رکن اصلی دین الهی؛ قرآن و خاندان عترت و طهارت، مهجور واقع شدند و البته ذات دین اسلام و شریعت محمدی توسط امامان همام علیهما السلام و هدایت‌هایشان از گزند طاغوت‌ها و شیاطین در امان ماند و شیعیان با پی‌گرفتن تعلیمات ایشان توانستند، اسلام ناب محمدی را زنده کنند. اما این راه نیز پس از غیبت حضرت ولی عصر(عج) سخت و سخت‌تر شد و آزمون دیگری از جانب پروردگار برای مومنین حقیقی مطرح گشت. تا آنگاه که باز دوباره حجت خدا در میان خلق ظهور کرد، کلمه حق  همچون روزگار پس از رحلت حضرت رسول بی رهرو و بی‌یار و یاور نماند.

اما این رنج و تعب ناشی از غیبت امامان معصوم که راه‌بر و مفسر دین بودند، سبب شد که نحله‌ها و مکاتب و فرق مختلفی در میان شیعیان شکل بگیرد و هر یک به طریقی سعی نمایند با تمسک به مآثر اسلامی؛ یعنی کتاب‌خدا و روایات ائمه معصومین علیهما السلام و عقل، راهی برای هدایت امت اسلامی و نیز رهاندن آن از آفات جور و ظلم و شرک و کفر بیابند. در این شرایط بود که کلیت دین اسلام در اجزاء مختلف ظهور کرد و هر یک از عالمان و خواص امت اسلامی جزئی از آن کلیت را محقق کردند و هر قسمی از دین در هیئتی ظاهر شد. در این زمان است که فقه و کلام و عرفان و فلسفه  و طب و طبیعات اسلامی پیدا شدند و هر یک از افراد امت اسلام را به خود فرا خواندند. اما آن چه در این میانه همواره یکی از دغدغه‌های مومنین و علمای اسلام بود، میزان قرب و بعد تعالیم و آموزه‌های این نحله‌های دینی با حقیقت دین اسلام بود. هر چند که اصل و ریشه‌های درخت دین به مدد قیام‌ سرخ حسینی و روشنگری‌های سبز علوی امامان هدی علیهما السلام حفظ شده بود اما بر اثر غفلت نخستین و پس آز آن غیبت حجت خدا از دیده‌ها، مناقشه در ساقه و برگ و میوه‌های این شجره طیبه فراوان شد.

یکی از مکاتبی که به ویژه در صد سال اخیر در میان شیعیان ظهور پیدا کرده است و البته به گونه‌ایی دیگر در ادوار گذشته‌ تاریخ اسلامی در قالب هایی چون اخباری‌گری سابقه داشته، مکتب تفکیک است. مکتب تفکیک که به طور رسمی و علنی از تلاش‌‌های علمی میرزا مهدی اصفهانی (ره) آغاز شده است، در اندیشه خلوص معرفت دینی است. عالمان و پیروان این مکتب معتقدند معرفت دینی رایج در میان اهل امت اسلام در اداوار گذشته اسلامی آغشته به آموزه‌های غیروحیانی و غیر الهی شده است و آن‌چه مسلمین و به طور خاصه شیعیان در نزد خویش دارند، به دلیل غیبت معصوم، معارف حقه اهل بیت علیهما السلام نیست. از این رو بزرگان این مکتب درصدد سره‌سازی معارف اسلامی از وارداتی هستند که حقانیت آن‌ها از طرف قرآن و روایات معصومین (ع) به طور واضح  و آشکارا تایید نشده است. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۱۳
محمد نیازی