اربعین حسینی و دو قطبی کاذب دولت و ملت
پیشتر می گفتند چرا اینقدر به ”راهپیمایی“ اربعین توجه می کنید، این مراسم یک سنت عراقی است و چرا جمهوری اسلامی آن را به عنوان یک سنت دینی بین مردم تبلیغ میکند!
بعدتر می گفتند و میگویند چرا اینقدر امکانات و موکب های دولتی و حکومتی در ایران و عراق ایجاد میکنید، با این کار سنت اربعین را دولت زده و حکومتی می کنید!
امروز می گویند این شور و این حماسه اربعین را می بینی، همه اش کار مردم است، این موکب ها، این پذیرایی ها، این برو و بیا ها همه اش شور و شعور مردمی است!
می گویند، چرا مناسک سازی میکنید (راپیمایی به سوی حرم حضرت عبدالعظیم حسنی و حضرت معصومه (س) یعنی چی؟ جامانده یعنی چه؟ پویش جاماندگان برای چیست؟ حکومت از اعتقادات مردم سوء استفاده سیاسی میکند!
من این سوالات را اگر از جانب بچه های انقلابی مطرح شود، به تفکر و ایدئولوژی انقلابی و جنبشی ”بیسر” و ”بی تاریخ“ نسبت میدهم! انقلابیهایی که از امام خمینی (ره) فقط امام 42 تا 57 را می فهمند و می پسندند و تجربه نهضت خمینی 57 به بعد را داخل پرانتز میگذارند! جماعتی که از مرحوم شریعتی، فقط «تشیع علوی و تشیع صفوی» اش را میفهمند و میپسندند، اما سعی میکنند ”شیعه یک حزب تمام“ نبینند و نخوانند، تا از ضرورت وجود حکومت و دولت برای اقامه عدل و امر به معروف و نهی از منکر و تعظیم شعائر الله و آئینها چیزی بشنوند!
برای این جماعت شیعه تو سری خور و اقلیت و فرقهای و فاقد قدرت و زاهد، شیعه ایدهآل تایپ است. از نظر این شبه جامعه شناسان که نه به واقعیت میدانی ارجاع می دهند و نه روایت های تاریخی، راهپمایی اربعین ایرانی یا کژکارکرد حضور دین در عرصه آئین و مناسک است و یا تبلور حضور توده ها در برابر نقش دولت و حاکمیت در اعتلای دین و مذهب.
این جماعت هر چه هستند و هر تفکری که دارند با تاریخ و تفکر عبرت آموز تاریخی بیگانه اند! از قضا آنها از دولت و انگاره دولت چیزی می سازند که آرزو و آمال تجدد طلبان است؛ اگر دولت مدرنی برساخته شود که روبروی ملت تعریف شود، تنها راه علاج و چاره اش دموکراسی و حوزه عمومی و جامعه مدنی و آرمان آزادی است! (در حالی که در نگاه انقلابی امام خمینی و در طرح یگانگی دولت و ملت، امت هست و امام (ولایت فقیه) و امربه معروف و نهی از منکر جمعی و آرمان عدالت.
کاش این جماعت قدری به تاریخ عنایت کنند و تلاش 1000 ساله شیعه (از دوره آل بویه تا جمهوری اسلامی) را برای نقش آفرینی سیاسی و سپس دولت سازی می دیدند! زعمای تشیع و عقلانیت تاریخی امت شیعه، لااقل از دوران خواجه نصیرالدین طوسی و عهد مغول به ضرورت احراز قدرت و بعدتر در صفویه تشکیل حکومت شیعی تفتن پیدا کرده اند، که عصاره اش انقلاب اسلامی 57 به رهبری امام بوده است. چون آن ها به یاد دارند، تعظیم شعائر و همین زیارت اربعین در عمده ایام تاریخ ایران و اسلام حتی با فدا کردن جان و مال هم ممکن نبوده است! آنها در حافظه تاریخی خود منصور دوانیقی و هارون الرشید و متوکل و مسترشد عباسی را به یاد می آورند! آن ها عسرت و رنج شیعه را در دوره سیطره خلافت عثمانی بر عتبات به یاد می آورند! آن ها قتل عام بزرگ شیعیان کربلا در حرم و تاراج آستان مقدس سیدالشهداء به وسیله وهابیون و سعود بن عبدالعزیز را(در دوره قاجار) به یاد می آورند! آنها اهانت و گلوله باران حرم ابوالفضل العباس (ع) و امام حسین علیه السلام و کشتار مردم توسط سربازان بعثی صدام حسین در قیام شعبانیه را از یاد نمی برند!
کاش این جماعت بدانند که بدون ایده وجود دولت شیعه و کسب قدرت و تامین امنیت و تبلیغ شعائر الهی و مقدس، تحقق زیارت اربعین ممکن نمی شد! امت شیعه به صرافت تاریخی دریافته است که بدون دولت طریق الی الحسین ممکن نخواهد بود.
مهم ترین خیانتی که این شبه جامعه شناسان با قطبی کردن رابطه دولت و ملت در جهان تشیع و ایران اسلامی میکنند، به عقب راندن اندیشه سیاسی و اجتماعی جوانان حزب الهی و دورکردن آن ها از تفکر در باب مهم ترین مسئله حکومت شیعه (جمهوری اسلامی و ...) است و آن تفکر در باب ”بحران اداره“ است و سرگرم کردن به پاسخ برای این سوالات روشنفکری است.