در «شهرگفتار» تهران را از منظر هنر، تاریخ و معماری بشناسیم
بازخوانی هویت دینی شهر تهران
طهران قدیم دستمایه خیالپردازیهای نوستالژیک و تراژیک روشنفکری است. یک سر این روایت، نوستالژی تهران کاهگلی با صفای قجری است و سر دیگرش تهران روکرده به مدرنیسم پهلوی اول و دوم است. اولی پر است از تصاویر کاشی هفت رنگ حوض خانه رجال دربار ناصرالدین شاه و دیگری شهری است غرقه در دود کافه نادریها که یک سر میز صادق هدایت نشسته تا از رازهای نیرنگستانش با کافهنشینان بگوید و سر دیگر میز جلال آلاحمد و طبری و کیانوری و روشنفکران چپ مشغول بحث هستند و از رادیو هم نوای پیانو جواد معروفی و آواز بنان و جواد بدیعزاده پخش میشود. در تصویر نخست، اول شخص شهر شهر، شاه قجر و درباریان هستند و دوم شخص لوتیهای کمخرد و بزن بهادری هستند که شهر را روی دست میچرخانند. در تصویر تهران دوم، اول شخص، شاه مستبد باستانگرا حاضر است و منورالفکرانی چون فروغی و دشتی که مشغول بازسازی سیمای شهر بر پایه ایران باستان هستند و دوم شخص دفتر فرح پهلوی و سرمایهدارانی چون خیامی و عبدو هستند که هنر و مدرنیسم و سرگرمی را برای شهر به ارمغان میآورند. فضای معمارانه شاخص تصویر نخست، دربار است و گذر زیربازارچه و قهوهخانه. فضای مهم و کلیدی دومی خیابان و ساختمانهای عظیم و نمادین دولتی و کافه و کاباره است. یک طرف کاخ گلستان است و عمارت مسعودیه و عینالدوله و سوی دیگر موزههای ساختمانهای وزارت دارایی و دادگستری و موزه هنرهای معاصر و برج آزادی. اولین تصویر با آمدن پهلوی اول خراب میشود و تصویر دوم با رویداد بزرگ و مردمی انقلاب اسلامی به فنا میرود. هر دو تصویر از تهران بهرهای ار واقعیت دارند اما دو نقص جدی دارند، در سیمای شهر جای مردم و تعلقات مذهبی مردم شهر خالی است. شهر در هر دو تصویر، در اشغال شاهان و دولتمردان و روشنفکران و سرمایهداران است. فضاهایی که مردم تهران و یکی از مهمترین تعلقات مردم شهر یعنی دین و مذهب و بالاخص ارادتمندان ائمه شیعه علیهم و بالاخص سیدالشهدا علیهمالسلام را روایت کند غایبند.
گذشته مردمی و دیندارانه شهر تهران به عمد یا ناخودآگاه از حافظه تصویری هنر و ادبیات و سینمای روشنفکری ایران پاک شده است. در این روایت از تهران ناکجاآباد، روحانیت و مساجد و تکایا و تعزیهخانهها و زورخانهها غایبند. فقیهان شهر از ملاعلی کنی و میرزا حسن آشتیانی و شیخفضلالله نوری و سید محمد طباطبایی مشروطه گرفته تا فیلسوفان شهیری چون میرزا ابوالحسن جلوه و آقا علی مدرس طهرانی و آقا محمدرضا قمشهای و آیتالله شاهآبادی غایبند. این شهر خیالی نوستالژیک گویی هیچگاه واعظان شهیری چون شیخ محمدتقی فسلفی و شیخ حسینعلی راشد را به خود ندیده است. این شیر بییال و دم اشکم، خبری از تکیه دولت و دسته عزاداری بازار بزرگ تهران و شبهای قدر و قرآن به سرگرفتن مردم در مسجد سلطانی و مسجد جامع نیست. از پهلوان حسن رزاز و جهان پهلوان تختی هم خبری نیست. جلوتر که میآییم گویی هرگز در این شهر بناهایی چون مهدیه شیخ احمد کافی و حسینیه ارشاد که شهید مطهری و مرحوم دکتر شریعتی منبر میرفتند و سخنرانی میکردند بنا نشده است. نه تصویری از قهرمانان و گروههای مرجع مردمی نظیر روحانیت هست و نه فضاهای معمارانه آنها چون مسجد و تکیه و روضهخانه ها تشخص معمارانه و اجتماعی و فرهنگی دارند که بشود آنها را محمل بازخوانی روایت شهر تهران قرار داد. شهر بیمردمش تنها و بیتعلقات مردمی اش بیروح و بیجان و سرد است. اما شواهد و اسناد و بقایا و فضاهایی در تهران 1403 وجود دارند که این ناداستان درباره تهران را به چالش میکشند. در این دوره قصد داریم از تهران دیگری با شما سخن بگوییم که کمتر دیده و شنیده شده است.
.....
فصل اول «شهرگفتار؛ تهرانشناسی فرهنگی از منظر هنر، تاریخ و معماری» پنجم شهریورماه با بازدید و تحلیل یکی از تکیههای تهران از منظر هنر، تاریخ و معماری آغاز میشود.
در شهرگفتار میخواهیم تهران میانه عصر ناصری تا دهه ۵۰ و وقوع انقلاب اسلامی را از منظر نسبت و رابطه مردم، مذهب و فضا مورد خوانش قرار دهیم. میخواهیم از داستان رابطه مردم تهران و مناسک عبادیشان با شهر بگوییم و فضاهایی که از خلال این رابطه تولید شده است را بازخوانی کنیم. به دنبال این هستیم که بفهمیم چگونه دینداری مردم، رویداد سیاسی – شهری و فضاهای خلاقانه اجتماعی دارای ویژگی هنری و معمارانه خلق کرده است. اگر چه مدرنیسم غیربومی حاکم بر شهر و تحولات و تغییرات در اقتصاد، بقایای آن فضاها را دچار اغتشاش و نابودی کرده، اما از آنجایی که دین و مذهب شیعه ماهیتی پویا و زنده دارد هنوز هم هستند بناهای شاخصی که به ما کمک کنند تا داستان تدین شهر و ساکنانش را روایت کنیم.
در این نوبت از شهرگفتار قرار است با سر زدن به یکی از تکیههای تهران، در بازدید از آن علاوه بر بررسی عناصر زیباییشناسی آن تکیه، به تاریخ فرهنگی تهران، اثر فضای سیاسی بر رویدادهای اصلی جامعه ایرانی، حیات جمعی اهالی تهران در نسبت با امر قدسی و بازنمایی فضای کالبدی آن در شهر بپردازیم.
در این برنامه هادی باباییفلاح؛ دانشآموخته دکتری دانشگاه هنر اسلامی تبریز در رشته هنر، دکترمحمد نیازی؛ دانشآموخته دکتری پژوهشگاه علومانسانی در رشته تاریخ ایران و مهندس سیدفاضل سجادی؛ دانشآموخته معماری از دانشگاه شهید بهشتی حضور دارند.
۱۴۰۳-۰۵-۳۰