تاریخ گزیده

آرشیو محمد نیازی

تاریخ گزیده

آرشیو محمد نیازی

بسم الله الرحمن الرحیم.
در این درگاه مجازی، گزیده‌ای از تاملات و مکتوبات «محمد نیازی» دانش پژوه «تاریخ و علوم اجتماعی» را می خوانید.

پیوندهای روزانه

پیوندها

بر دیوانه حرجی نیست!

يكشنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۰، ۰۱:۲۸ ق.ظ

کتابی که این روزها باید آن را خواند.

در نیمسال تحصیلی که گذشت برای بچه های سوره ادبیات و فرهنگ عامه گفتم.

پس از جلسه اول مشخص شد نودانشجویان ما، کمترین آشنایی را با سوژه ی ایران دارند! عمده‌شان نه فیلم ایرانی می‌دیدند و نه داستان و رمان و اسطوره‌ای ایرانی می‌خواندند و نه با تاریخ ایران آشنا بودند. از همه بدتر که گویا هیچ ضرورتی هم برای توجه به ایران و فرهنگش نمی‌دیدند (بگذریم که در پایان دوره شواهد متناقض دیگری نشان دادند)

این بیگانگی دانشجویان را ضمیمه کنید به طرح درسی که قهرا باید شرحش می‌دادم. آن‌ها که دستی بر آتش علوم اجتماعی دارند می‌دانند این دیسیپلین و مطالعات با کوشش‌های علی‌اکبرخان دهخدا و صادق هدایت و محمدعلی جمال‌زاده در ایران پا گرفته است؛ محققانی که جان‌مایه اصلی کارهایشان در اقبال به ادب عامه نقد دین و دولت و نیز مردم ایران بوده است. دهخدا ادبیات عامه را وسیله برای کنشگری سیاسی در مشروطه علیه دین و دولت قرارداد و هدایت با اتکا به انسان‌شناسی نسل اول اروپایی دین و فرهنگ مردم را خرافه و جهل می‌انگاشت و درنهایت جمال‌زاده به این وجهه جهل آلود ایرانی، صورتی شبه تاریخی و اخلاقی داد و آن را تبدیل به یک‌گونه اجتماعی و خلقیات (رذیله) ایرانی تألیف کرد.

از طرفی چند صباحی بود ذهنم مشغول نقدهای رایج شبکه اجتماعی به وضع فساد اداری و اقتصادی کشور بود که علاوه بر ساختار سیاسی متوجه مردم ایران بود؛ به نظرم می‌آمد اگر نقدهای غرض‌ورزانه رسانه‌های بیگانه را کنار بگذاریم، باز هم نتیجه قهری خیلی از نقدها تخریب انگاره ایران در اذهان بود.

با این وصف پی‌جوی اثری شدم که هم بچه‌های کلاس را از هژمونی توصیفات مرضی هدایت و جمال‌زاده از فولکلور ایران بیرون بکشم و هم پاسخی به برخی سؤالاتم داده باشم، به کتاب «برآمدن ژانر خلقیات در ایران» رسیدم.

کتاب ایده‌های پژوهشی زیادی را پی گرفته است. البته که از عهده همه آن‌ها برنیامده است؛ از تبارشناسی شکل‌گیری ژانر خلقیات نگاری تا عمومی شدن آن. نویسندگان کتاب به‌خوبی توضیح می‌دهند که چگونه گفتارهای استعماری و شرق شناسانه با در تعاطی با گفتارهای منورالفکری و روشنفکری به پروژه شکست ملی با پس‌زمینه تاریخی می‌رسد.

... 

آن‌ها نشان می‌دهند که چگونه جماعت روشنفکری، «ایده خلقیات ایرانی» را پس از شکست آرمان‌های مشروطه‌خواهی و مدرنیسم دولتی رضاخانی و نیز جنبش ملی شدن صنعت نفت، به حوزه عمومی می‌کشانند و به‌جای پرسش درباره دلایل شکست توسعه و تجدد از دین و دولت، اینبار ایران و ایرانی را در این شکست سهیم یا به عبارت بهتر متهم می‌کنند. آن‌هم در روزگار عمومی شدن مطالعه در دهه 40 و 50 برای طبقه متوسط شهری تحصیل‌کرده.

هرچند مؤلفان داستان این خلقیات نگاری را به شکست اصلاح‌طلبی و نیز به ایده‌های نو لیبرال پشتیبان دولت تدبیر و امید پیوند می‌زدند و در آخر مخاطب را با آرزوی شکل‌گیری یک فردیت و سوژه مدرن ایرانی بدرقه می‌کنند - تمنایی که به نظر خیلی رمانتیک و غیرتاریخی می‌آمد اما نقطه هیجان انگیز و گره‌گشای کتاب ژانر خلقیات برای من، توضیح این واقعیت بود که چگونه گفتار خلقیات گونه وضع ایران را از یک موقعیت منحصربه‌فرد تاریخی خارج می‌کند و ایران و ایرانی و آینده‌اش را به یک سوژه لامکان و لازمان تبدیل می‌کند.

درست مثل یک دیوانه! مهم‌ترین خصلتی که معمولاً برای مجنون در تعاملات اجتماعی روزمره برمی‌شمردند؛ بی تکلیف بودن دیوانه است. فردی که نسبت به دیگران تکلیفی ندارد و دیگران نیز نسبت به او مسئولیتی دارند، فقط باید مراقب باشند آسیبی به ایشان نرسد.

به عبارت دقیق‌تر گفتار خلقیات گرای ایرانی از همه شهروندان ایرانی سلب مسئولیت می‌کند.

برداشتی که در دهه 40 جمال‌زاده با خلق آثاری چون «خلقیات ما ایرانیان» ما را سمت آن سوق دادند، امروز بار آن را رسانه‌های نوین و شبکه‌های اجتماعی به دوش می‌کشند. این روزها غالباً طوری به موضوعات و مسائل می‌پردازند که گویی این وضع پیشامده نه یک موضوع زمانمند و مکانمند در لحظه‌ای خاص از «تاریخ ایران» است که باید جد و جهد و تدبیر از آن عبور کرد، بلکه وضع مرضی است که گریز و گذاری از آن نیست.

مهم‌ترین آفت این شکل پرداخت هم فقط ناامیدی نیست، بلکه به نظرم بی‌تفاوتی به گذشته و آینده ایران است. و این نوع نگاه سم مهلکی است که حتی از دادن اطلاعات و داده‌های غلط در مورد ایران خطرناک‌تر است. پیام این نگاه این است:

ایران را ول کنید در این رنج بی‌حساب و خود را نجات دهید.

شاید بی‌جهت نیست که نسل جدید که با این تصویر و ایماژ در رسانه‌ها بزرگ می‌شود دوست ندارد چیزی از ایران بشنود یا ببیند.

به گمانم این اثر را در این روزها بیشتر خواند و دید.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی