الی بیت المقدس در زیر سایه دولتی کردن آرمان فلسطین
یک حرکت جهانی
از ماههای قبل جمعی از گروههای حامی مردم فلسطین از سراسر دنیا به مناسبت گرامیداشت روز زمین در سی ماه مارس (۱۲ فروردین) در مخالفت با زمینهای مصادرهشده فلسطینیان از سوی رژیم صهیونیستی کاروانهایی تحت عنوان «کاروان جهانی الی بیت المقدس (المسیره العالمیه الی القدس)» از گوشه و کنار جهان تشکیل دادند و ۳۰ مارس سال ۲۰۱۲ (۱۲ فروردین ۹۱) از اقصی نقاط جهان، خود را به نزدیک ترین نقطه ممکن به شهر بیت المقدس رساندند تا ندای مظلومیت مردم فلسطین را به گوش جهانیان برسانند و خشم و انزجار آزادیخواهان جهان را از اقدامات جنایتکارانه رژیم اشغالگر قدس نشان دهند.
ایران؛ جایی مثل همه جا
اعضای این کاروانها از چهار قاره دنیا و از سه مسیر مختلف خود را به مرزهای سرزمینهای اشغالی رساندند. آن ها در طول مسیر با عبور از کشورهای مختلف سعی کردند فعالان و گروههای حامی مردم فلسطین را در با خود همراه کنند. شاخه آسیایی کاروان که حرکت خود را از هندوستان(دهلینو) شروع کرده بود، با عبور از پاکستان، ایران و ترکیه، خود را به لبنان و مرزهای اسرائیل غاصب رساندند. در میان کشورهای استقبال کننده از کاروان الی بیت المقدس چه در شاخه آسیایی و چه در سایر مسیرهای آن مهمترین کشوری که پیشبینی میشد، بیشترین استقبال و همراهی را از سوی مردم و مسئولین آن کشور با اعضای کاروان به عمل بیایید، ایران بود. زیرا از یک سو ستاد مرکزی و هماهنگکننده فعالیتهای کاروان در ایران بود و از سوی دیگر و البته مهمتر این بود که در میان کشورهای استقبالکننده، ایران تنها کشوری بود که دولت و ملت آن در نفی اسرائیل و حمایت از آرمان آزادی قدس همصدا بودند.
پیشبینی ها در مورد ایران هر چند خالی از واقعیت نبود، اما همهی آن چیزی نبود که انتظار تحقق آن میرفت. الحق و الانصاف، در طول مدت اقامت اعضای کاروان در ایران مسئولین و سایت های رسمی نظیر خبرگزاری فارس و رجا و برخی شبکه های عرب زبان داخلی سعی کردند اخبار فعالیت های کاروان را به خوبی پوشش دهند. در مدت حضور اعضای غیر از برنامههای غیر رسمیشان در تهران و برخی شهرستان های دیگر، با رییس جمهور دیدار کردند. در قم نیز در استقبالی رسمی دو تن از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم (آیتاله هادوی تهرانی و آیتاله کعبی) به دیدار آن ها رفتند و همایش در سالن مدرسه امام خمینی برگزار شد. اما با این حال در این مدت بسیاری از امت حزبالله از حرکت این کاروان در ایران و برنامههایش بی اطلاع بودند و به همین سبب شخصیتهای فرهنگی و سیاسی کمی از این اقدام اعلام حمایت کردند و جنبش و جوش های مردمی چشمگیری پیرامون این قضیه در شهرها و مسیرهای محل عبور کاروان دیده نشد.
ملی کردن آرمان فلسطین
در بیان دلایل این سکوت مردمی دلایل بسیاری را از بیتوجهی رسانه ملی به این کاروان که یا اخباری پیرامون آن پوشش نمیداد و یا اگر خبر یا گزارش خبری هم از آن پخش میکرد به بازنمایی خشک و رسمی اکتفا میکرد و از دلایل شکلگیری یا حواشی کاروان چیزی نمیگفت، تا عدم پرداخت روزنامهها و سایت ها و مجلات حزباللهی و در زیر سایه قرار گرفتن این اقدام در سایه مسائل روزمره حزبی و سیاسی، خاصه مسائل پیرامون دولت و یا بی تفاوتی تشکلهای بسیجی و دانشجویی میتوان را عنوان کرد، اما اگر بخواهیم همهی آنچه که گفته شد و بسیاری از کاستی های دیگر را که سببساز این در یک جمله خلاصه کنیم، آن شاه بیت چیزی نخواهد بود، جز «ملی کردن آرمان فلسطین». نگاه به ابعاد مختلف این پدیده و در کنار توجه به ماهیت حرکت الی بیت المقدس به روشنی به ما خواهد گفت که چرا این کاروان در ایران حتی در میان گروه ها و دستههای حزباللهی از آن اقبالی که انتظارش را میرفت برخودار نشد.
مسئله قدس از نخستین طلیعههای انقلاب اسلامی در سال 42، یکی از مهمترین دغدغه های امام خمینی(ره) بود و ایشان از یک سو با کنار هم قرار دادن رژیم پهلوی و رژیم اشغالگر قدس و از سوی دیگر همراهکردن مردم مسلمان ایران و فلسطین و جهان، صورت منازعه را از یک درگیری عربی و ملی به یک جهاد اسلامی و رویارویی تمام آزادیخواهان با جریان ظلم جهانی تبدیل کردند. پس از انقلاب اسلامی و در سالهای حیات حضرت امام و دفاع مقدس، آزادی قدس همواره یکی از شعارهای رزمندگان اسلام و امت حزبالله ایران بود. در واقع انقلابیون ایران از گذشته تا امروز یکی از نقاط غایی فتح بزرگ و جهانی نهضت خود را غلبه بر اسرائیل غاصب و آزادسازی قدس میدانستهاند. پس از فوت امام(ره)، حضرت آقا نیز در دوران زعامت خویش سعی کردهاند آرمان فلسطین را یکی از مسائل اصلی امت اسلامی معرفی کنند. ایشان در این راستا ضمن راهبری امت اسلامی و جامعه مسلمان ایران به ابراز همدردی عملی با مردم فلسطین، تمامی امکانات جمهوری اسلامی را در حمایت از فلسطین بسیج نمودهاند. تا جایی که حضرت آقا حمایت جمهوری اسلامی از فلسطین را بی سابقه اعلام نموده و به طور علنی اعلام کردند که تمام نهادهای نظام از سپاه تا سایر ارگانهای انقلابی در جنگ 22 روزه مشارکت کردند و حمایت از فلسطین را یک وظیفه ملی و اسلامی عنوان کردند.
دولتی سازی یک دغدغه انقلابی و مردمی
متاسفانه این تلاش رهبری، توسط بسیاری از مسئولین و متولیان امر به گونهیی دیگر تعبیر شد، تا آنجا که با دولتی سازی فعالیت های، عرصه را برای فعالیت گروههای مردمی در قضیه فلسطین تنگ کردند. نمود بارز این تنگنای نظری و عملی را میتوان در بدرقه و پذیرایی از کاروان الی بیت المقدس مشاهده کرد. با یک بررسی مختصر و پیگیری برنامههای کاروان در ایران، کاملاً مشهود است که نقش گروههای مردمی و خودجوش در قضیه فلسطین، به نسبت اقدامات رسمی و برنامهریزی شده کمرنگتر است. فی المثل سازمانهایی نظیر جمعیت دفاع از ملت فلسطین هر چند از ماهیت مردمی و انقلابی برخوردار هستند، اما برنامه هایشان از آن آزادی عمل و غیرقابل پیشبینی بودنی که ویژه حرکتهای مردمی است، برخور دار نبود. این رسمی شدن برنامهها را باید در کنار نگاه روزمره و بورکراتیک برخی نهادهای انقلابی نظیر صدا و سیما و سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری و یا شورای سیاستگزاری ائمه جمعه قرار داد، که برای واکنش نشان دادن در قضیه فلسطین پیوسته منتظر مناسبتهای رسمی چون روز قدس و یا اظهار نظرهای صریح رهبری و یا وقایع حاد و حساس بینالمللی نظیر جنایت اسرائیل در جنگ 22 روزه میمانند و از اقدامات تهاجمی و فرصتهای خودجوش مردمی غافل میمانند. از سوی دیگر با نظر به نحوه مواجهه و استقبال سایر کشورهای در مسیر کاروان جهانی الی بیت المقدس در سطح جهان در مییابیم، که بار اصلی همراهی و همیاری بردوش سازمان های مردم نهاد و تشکلهای غیر دولتی است. سازمانهایی که هر چند در ایران مشابهاش را داریم، اما به دلایل فرهنگی و عدم قرابت ساختارهای اجتماعی جامعه ایران با این ساختارهای مدرن امکان استفاده از پتانسیل آن را نداریم. در این میانه تنها گزینهای که می توانست تنور این حرکت را در ایران به طور خودجوش گرم کند، هیهات مذهبی و تشکلهای دانشجویی بودند. اما از این هیهات هم نتوانستند این نقش را به خوبی ایفا کنند، زیرا همانطور که عنوان شد سازماندهی فعالیتهای پیرامون فلطسین همه با سازماندهی های رسمی پیوند خورده است.
این گزارش انتقادی را در ایام شباب پیرامون کاروان جهانی «الی بیت المقدس» و به درخواست دوست شفیقم محمدجواد کربلایی نوشتم. هر چند موضعم در مورد ضرورت مردمی کردن و حضور سازمان های مردم نهاد در مسئله فسلطین پابرجاست، اما دلایل و ریشه های دیگر بی توجهی به آرمان قدس در ایران بسیار گسترده تر و پیچیده تر از آنست که من در آن ایام ذکر کرده بودم.
یادداشت فوق در سایت خبری تحلیلی الف در تاریخ 10 اردیبهشت 1391 منتشر شد.