تاریخ گزیده

آرشیو محمد نیازی

تاریخ گزیده

آرشیو محمد نیازی

بسم الله الرحمن الرحیم.
در این درگاه مجازی، گزیده‌ای از تاملات و مکتوبات «محمد نیازی» دانش پژوه «تاریخ و علوم اجتماعی» را می خوانید.

پیوندهای روزانه

پیوندها

معضله روایتگری در گردشگری تاریخی

يكشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۸، ۰۷:۲۲ ب.ظ

چقدر خوش سلیقه بوده اند، چه حیف شد، که رفته اند!

آن چه دوست داریم از بازدید بناها تاریخی و موزه ها بفهمیم!

 

بازدید از بناهای تاریخی و موزه ها، در کنار زیارت و طبیعت‌گردی سومین مقصد مهم گردشگران نوروزی است. اما غالباً این گردشگری که در سال‌های اخیر رونق گرفته، آن چیزی نیست که تصورش را می‌کنیم و به نتایجی نمی‌رسد که جمهوری اسلامی و یا لااقل انقلابیون مسلمان انتظارش را دارند؟

گردشگری فرهنگی و به خصوص بازدید از بناهای تاریخی و آثار ملی و مذهبی، مثل خود گردشگری قدمت زیاد ندارد و با مدرنیته متولد شده است و به خصوص پس از گسترش ارتباطات و فن‌آوری حمل و نقل میسر شده است.

گردشگری تاریخی در موطن اصلی خود، دوره های متفاوتی را طی کرده است:

 در مقطعی از تاریخ اروپا بناهای تاریخی، در جهت نماد سازی و تاریخ‌سازی و ناسیونالیسم به کار می‌رفته‌اند؟ بازدید از زندان (قلعه) باستیل در فرانسه معاصر تعظیم و کرنش در برابر روح آزادی و دموکراسی و انقلاب کبیر فرانسه و بزرگداشت ملت فرانسه به شمار می‌آمد. یا بازدید از دروازه براندنبورگ و بنای نبرد ملت ها در لایپزیش آلمان، نماد عظمت امپراتوری آلمان متحد (رایش) و نقطه تجلی اتحاد ملت آلمان بود. و هم‌چنین بازدید از کاخ باکینگهام بیانگر شکوه و قدرت پایدار امپراتوری بریتانیا و اذعان بازدید کننده به این جمله معروف بود: «آفتاب هیچگاه در امپراتوری بریتانیاغروب نمی‌کند.» و از همه مهم‌تر بازدید از «کولوسئوم» و ویرانه‌های تمدن روم در ایتالیا و تماشای «آکروپلیس» و آتن قدیم در یونان، بازگشتی سربلندانه و غرورمندانه بود به مبدأ و اساس تجدد و نوزایی و مدرنیته.

در دوره ای دیگر، که عمدتاً مصادف با عصر پس از جنگ جهانی دوم، و غلبه قدرت آمریکا و گسترش گفتمان توسعه در جهان و ناسیونالیسم در کشورهای آسیایی و آفریقایی و امریکای لاتین بود، بناهای تاریخی مستمسکی بودند برای ملت سازی در جهان در حال توسعه! کاخ‌ها و مساجد بزرگ سلاطین عثمانی به یادگار مانده برای احیای پان ترکیسم در ترکیه آتورکی، تا تخت جمشید و هگمتانه و نقش رستم و طاق بستان و  کاخ چهلستون تلاش پهلوی‌های در ایران بود برای ترویج باستان‌‌‌گرایی و پان فارسیسم. و بازدید از اهرام مصر یادآور شکوه و عظمت مصر باستان و زمینه‌ای برای احیای ناسیونالیسم عربی و مصری.

سیر تطورات گردشگری تاریخی در غرب، فرصتی مبسوط می‌خواهد و در این مجال کوتاه نمی گنجد، اما در دوره پس از انقلاب اسلامی نحوه مواجهه ما با آثار تاریخی چگونه بوده است؟ در سال‌های اولیه انقلاب، که به تأسی از فضای انقلابی، سعی می‌کردیم میراث تاریخی گذشته را با دولت‌های طاغوتی، یکی بگیریم و آن را انکار کنیم. در ادامه و پس از جنگ و دفاع مقدس و آغاز دوره سازندگی، از یک سو به درستی احیای هویت ملی و مواریث تمدن شیعی و ایرانی روی مهم تلقی کردیم و از طرف دیگر می خواستیم انگاره کلیت یکپارچه و هم‌سانی فرهنگی را در ایران بازتولید کنیم، چیزی که نه واقعیت دارد و نه مفید آینده جمهوری اسلامی است.

از سوی دیگر با مستحیل شدن، اقتصاد ایران در نظام اقتصاد نئولیبرالی در سال‌ها و دولت‌های اخیر، گردشگری تاریخی و اساسا گردشگری، چیزی است که باید منطق اقتصادی داشته باشد و در منطق اقتصادی یک موزه و بنای تاریخی جایی است که در آن مخاطب متعجب و متحیر شود و تاریخ باید بتواند او را اغوا نماید و به نسبتی که این فریب خوش و رنگ و لعاب تر باشد، پول بیشتری برای بازدید آن می پردازد و درآمد بیشتری حاصل می شود. از این رو خیلی هم مهم نیست، که گردشگر ما از یک بنای تاریخی چیزی مقوم تاریخ ایران اسلامی و انقلاب اسلامی و هویت ملی بفهمد! به همین جهت خیلی تعجب نکنید اگر مردم پس از بازدید از آثار تاریخی کشورشان به گزاره های باژگونه و دوقطبی‌های متضاد زیر برسند:

ایران در دوره شاهان و به خصوص شاهان قبل از اسلام، چه عظمت تمدنی داشته اند و اسلام این عظمت را به ویرانی کشانده است؟ (روبروی هم قراردادن اسلام در برابر ایران)

در دوره شاهان، امور مملکت به غایت در نظم و انتظام بوده است و شاهان خصوصا شاهان باستانی(کوروش و داریش و انوشیروان) و یا غیردیندارپس از اسلام(نظیر نادرشاه و رضاشاه) چقدر عادلانه حکومت کرده اند و ایران را به اوج افتخار رسانده اند، و یا بالعکس در دوره های دیگر مشتی هوسباز زنباره بر این مملکت در طی هزاران سال حکمرانی می‌کرده اند و اقدامات آن ها در مقایسه با دولت های سایر کشورها، به خصوص کشورهای غربی هیچ معقولیتی نداشته است. ونتیجه تبعی هر دو نگاه، حکم به باطل بودن جمهوری اسلامی است. زیرا این حکومت فعلی هم بنا بر این دو قطبی تاریخی، یا ادامه حکومت‌های فاسد و ظالم گذشته است و یا مانع از پیشرفت و سربلندی ایران در دوره جدید توسط نسل جدید شاهان دادگر! (نسبت حکمران و مردم)

زندگی اجتماعی مردم در دوره سنت، در جهل و نادانی و فقر علم ( معنای تکنولوژیک علم) غوطه ور بوده است(نسبت علم و جامعه) و یا این که مردمان برخی از اعصار گذشته چقدر فانتری و شاعرانه و هنرمندانه می‌زیسته‌اند؟ (نسبت هنر و جامعه)

همه این نتایج متضاد با ایدئولوژی رسمی و انقلابی جمهوری اسلامی، گویای این است که ما هنوز بعد از 40 سال انقلاب اسلامی، نمی دانیم از یک بنا و اثر تاریخی و گردشگری تاریخی چه می خواهیم؟ همین سرگشتگی، باعث شده است که مخاطب را در اشیاء و مواریث به جا مانده از گذشته رها کنیم و مخاطب بی نوا بسته به شرایط اقتصادی و سیاسی روز برداشت وارونه ای از آن واقعیت تاریخی به دست آورد!

پی نوشت:

هنوز در گوشم طنین صدای چندش آور خانمی می پیچد. گردشگر سرگردانی که در بازدید از موزه لباس های درباری کاخ سعدآباد، با تعجب و حیرت و در غیاب هیچ راوی و روایتگر صادقی، پس از دیدن لباس های اشرف و شمس پهلوی، می گفت: چقدر خوش سلیقه بوده اند، چه حیف شد، که رفته اند!

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی