تاریخ گزیده

آرشیو محمد نیازی

تاریخ گزیده

آرشیو محمد نیازی

بسم الله الرحمن الرحیم.
در این درگاه مجازی، گزیده‌ای از تاملات و مکتوبات «محمد نیازی» دانش پژوه «تاریخ و علوم اجتماعی» را می خوانید.

پیوندهای روزانه

پیوندها

۳ مطلب با موضوع «تاریخ سیاسی» ثبت شده است

از تبار منشیان خردمند

 جهانگیر قائم‌مقامی در سال 1297 در تهران دیده به جهان گشود. دوران کودکی و جوانی‌اش در تهران و کِرند و کرمانشاه و همدان و اراک گذشت. او از نوادگان میرزا ابوالقاسم فراهانی از منشیان دستگاه عباس‌ میرزا نایب‌السلطنه فتحعلی‌شاه و صدراعظم محمدشاه قاجار و صاحب «کتاب منشآت» بود، در سال 1319 وارد دانشکده افسری شد و پس از فارغ‌التحصیلی در رشته مهندسی نظامی، مشغول خدمت در لشگرهای تهران، فارس و خوزستان شد. زمینه‌ و تبار خانوادگی و فرهیختگی که او از خاندان قائم‌مقام به ارث برده بود و نیز حضور و علاقه‌اش به جغرافیای گونه‌گون و تاریخ ایران، خیلی زود او را به جرگه مورخان نظامی وارد کرد. از روی همین علاقه‌مندی بود که در سفرهای خوزستان و بختیاری و کهگیلویه و فارس اطلاعات کاملی در باره عشایر آن مناطق جمع‌آوری کرد و حاصل کار را به‌صورت سه جلد کتاب درباره عشایر خوزستان و کهگیلویه منتشر ساخت. کتابی که قسمت‌هایی از آن هم به‌صورت مقالاتی تحت عنوان «عشایر خوزستان» در مجله یادگار سال‌های ۱۳۲۳، ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ به سردبیری استاد عباس اقبال آشتیانی به چاپ رسید. جهانگیر قائم‌مقامی پس از تعطیلی مجله یادگار همکاری خود را با مجله یغما آغاز نمود و این همکاری را سال‌ها ادامه داد.

او همچنین در دهه 20 شمسی دو کتاب دیگر با نام «تحولات سیاسی و نظامی‌ ایران» و نیز «قرارداد 1907 ایران و انگلیس» تألیف کرد که بر اثر محافظه‌کاری ارتش و ملاحظات سیاسی چاپ نشد. او در دهه 1330 شمسی ضمن تحصیل در دانشگاه نظامی و ارتقای درجه، در سال 1336 برای سپری کردن دوره‌های عالی نظامی به فرانسه اعزام شد. در همین زمان بود که او موفق به تألیف کتاب «بحرین و خلیج‌فارس» با اتکا به اسناد وزازت خارجه فرانسه شد و به دلیل روایت مستندش مورد تجلیل ارتش و محققان زمان خود قرار گرفت.

در روزشمار زندگی قائم‌مقامی سال 1345 سال ‌مهمی به شمار می‌رود. از یک سو سال بنیان‌گذاری مجله «بررسی‌های تاریخی» است که سردبیری آن را تا سال 1349 به عهده داشت و دیگر سفر به فرانسه برای اخذ مدرک دکتری تاریخ. او در فرانسه موفق شد رساله‌اش را در مورد «روابط نظامی ایران و فرانسه در قرن نوزدهم» تألیف و از دانشگاه سوربن درجه دکتری دریافت کند. حضور او در اروپا آغازی بود برای بازخوانی برگ‌های خوانده نشده و اسناد دیده‌ نشده تاریخ ایران در آرشیوهای دانشگاهی، اداری کشورهای فرانسه و پرتغال و ایتالیا و ترکیه که او در سفرهایش به آن‌ها دست پیدا کرد. اسناد جدیدی که دست‌مایه مقالات علمی‌ در مجله «بررسی‌های تاریخی» و کتاب‌هایی نظیر «اسناد فارسی، عربی و ترکی درباره هرمز و خلیج‌فارس» شد. قائم‌مقامی علاوه بر تحقیقات تاریخی، حضور فرهنگی چشمگیری در میان نهادهای علمی و ادبی دوره پهلوی دوم داشت. ریاست کمیته تاریخ نظامی در فرهنگستان ادب و هنر در دوران ریاست ناتل خانلری و تالیف «تاریخ ارتش نوین ایران» حاصل این همکاری است.

 قائم‌مقامی در سال 1354 از ارتش استعفا داد و در سال‌های پایانی عمر تمام‌وقت خود را به تدریس و سپس تألیف مقالات در مجلات گذراند و در 20 تیر 1360 در تهران از دنیا رفت.1

(این یادداشت در مجله رشد آموزش تاریخ، دوره بیست و چهارم شماره 1، پاییز 1401 منتشر شده است.) 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۱ ، ۱۸:۴۰
محمد نیازی

یک.

 عصر روز جمعه انتخابات 96 (29 اردیبهشت) عیال خریدی سفارش دادند تا از سوپرمارکت سر کوچه تهیه کنم. از آن‌جایی که مدتی بود در آن محل می‌نشستیم مغازه‌دار بنده را می‌شناخت و با هم سلام و علیکی داشتیم و گهگاه گپی می‌زدیم. ازش جویا شدم رای داده یا نه، گفت ظهر رفته و به روحانی رای داده است. دلایل رایش به دکتر حسن روحانی را پرسیدم. می‌گفت شایعه کردند اگر فلانی بیاید آزادی‌های اجتماعی کم می‌شود و حجاب و گشت ارشاد و فاصله بین مرد و زن در محیط های عمومی می‌گذارند و قس علیهذا. بحثمان گل انداخت. بنده کلی از مفسده‌ها و بی‌تدبیری های دولت می‌گفتم، از زنگنه و استات اویل، کرسنت  و توتال گرفته تا موضع ضعیف در مذاکره برجام. خلاصه گفتیم و گفتیم تا رسید به اینجا که آقای فلانی! تمام این حرف های شما درست. بنده از مفاسد تیم این دولت و امثالهم خبر نداشتم. اما ببینید؛ غالب مسئولان ما سروته یک کرباسند، همه در این مفاسد با هم شریکند. فقط از این‌ها یکی شون باید‌ بیاد که حداقل به زندگی مردم کاری نداشته باشه و بگذارد مردم زندگی‌شون رو بکنند. بحث ما در این نقطه تمام شد. بگذارید زندگی بکنیم.

دو.

 در این روزها که بخشی از هم‌وطنان تصمیم گرفتند با صندوق رای قهر کنند، با تعدادی‌شان که در نزدیکی و  قرابت ما زندگی‌ می‌کنند صحبت می‌کنم مهم‌ترین ترجیع بندشان این است، بگذارید زندگی‌ مان را بکنیم! بود و نبود ما در انتخابات دخلی به وضعیت کشور ندارد. ما از بهبود امور ناامید هستیم. هر کس برود و بیاید وضع ما بدتر خواهد شد. دی 96 را ببین، آبان 98 را ببین. رکود تورمی را ببین، حقوق‌های نجومی را ببین. بگذار زندگی‌مان را بکنیم.

سه.

 انگار که در هر صورت دولت، مخالف زندگی و مانع شده است. گاهی با لولوی سلب آزادی ‌اجتماعی و گاهی با واقعیت عینی  فساد اداری و اقتصادی. تا یادم نرفته بگویم گوینده بگذارید زندگی بکنیم اول، فروشنده‌ای از طبقه متوسط بود و گوینده دوم کارگری زحمتکش از بخش صنعت.  

چهار.

به گمان من در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران، که احزاب رسمی وجود ندارد و برنامه و دیسپلین‌های رسمی سیاسی در کار نیست و انتخابات های کلان مثل ریاست جمهوری به نوعی توده گرایانه است، هر انتخاباتی باید دعوتی فراگیر برای بخش های زیادی از جامعه باشد، تا با  آن چشم‌انداز بتواند امور سامان بگیرد و دولت ـ ملت ایرانی امیدی جدید پیدا کند و راه‌های برای توسعه و پیشرفت کشور باز شود. برنامه داشتن در چنین سازوکار انتخاباتی چیزی شبیه به شوخی است یا از روی دست هم نویسی. (بدنه‌های کارشناسی کشور و گرایش‌های فکریشان هم مشخص است. هم‌راه‌حل‌های کارگزارانی‌ها واصلاح‌طلبان مشخص است و هم راه‌حل اصولگرایان و نیروهای انقلابی. پاسخ‌های مگویی وجود ندارد. اگر بنای کار باشد، برنامه‌ها روی میز است. برنامه های که ممکن است خوب یا بد باشند؛ درست یا غلط باشند، لیبرال یا سوسیال باشند، اما مهم‌ترین موانع عدم اجرایشان  «تعارض منافع» یا «تعارض ایدئولوژیک» با بخش‌های مختلف حاکمیت و دولت است و هم‌چنین نبود دولت پرکار و پر توان و یا نداشتن سرمایه‌ اجتماعی برای اصلاحات اساسی حکمرانی. البته این‌طور نیست که که راه حل و برنامه‌های بهتری برای اداره کشور وجود ندارد یا راه‌حل ها هیچ یک بر دیگری ترجیح ندارند. حقیقت این است که عقل حکمرانی و خواست نیروهای اجتماعی ما در این لحظه تاریخی تا این مرحله رسیده است. برای هر تغییری باید نیروی اجتماعی جدی فعال شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۰۰ ، ۱۸:۵۷
محمد نیازی

مطالعه موردی نامه خسروان اثر جلال الدین میرزا قاجار

نخستین تأثیر و تاثرات از گفتمان ملی گرایی و تلاش برای صورت‌بندی تاریخ متناسب با آن، از اواسط سلسله قاجار (اوایل دوره ناصری) در ایران شکل ‌گرفت. برای روشنفکران و تجددخواهان این دوره، ایدئولوژی ملی‌گرایی، یکی از مهم‌ترین سرچشمه‌ها و نشانه‌های قدرت دول اروپایی بود. جلال‌الدین میرزا، شاهزاده قاجاری از نخستین نویسندگان و مورخانی است که بازنویسی تاریخ ایران مبتنی بر منابع جدید و با رویکرد باستان‌گرایانه را انجام می‌دهد. مهم‌ترین اثر وی کتاب «نامه خسروان» به خوبی انگیزش‌های ایدئولوژیک و سیاسی نویسنده در بازپردازی خیال‌گونه گذشته با اتکا به متون زرتشتیان هند را نشان می‌دهد. علاوه بر این مهم‌ترین دلالت فرامتنی در تدوین نامه خسروان القای اندیشه‌های باستان‌گرایانه و ایران ستایانه از طریق منورالفکری اولیه به جلال‌الدین میرزاست. نامه خسروان به تقلید از شاهنامه، سعی در احیای زندگی و رسوم و سنت‌های شاهان اساطیری ایران دارد و تلاش می‌کند، چون شاهنامه به دانش ضمنی و عامیانه مردم ایران از گذشته وارد شود تا مفاهیم ملی‌گرایانه در اذهان مردم ایران نهادینه کند؛ مهم‌ترین انگاره‌های ایدئولوژیکی که از ایران باستان در نامه خسروان بازنمایی می‌شود، عبارتند از: الف) تغییر مبدأ تاریخ‌نگاری هزارساله ایرانی و در حاشیه قرار گرفتن سراسر تاریخ ایران اسلامی ب) برجسته کردن دوره ایران باستان به عنوان عصر طلایی ملت ایران ج) برجسته سازی قوم گرایی ایرانی و سره گرایی پارسی د) معرفی تجدد اروپایی به عنوان ادامه ایران باستان ه) جعل تاریخ از طریق اتیمولوژی و) طبیعی و بزرگ جلوه دادن تاریخ ملی.

این مقاله در  دوفصل‌نامه علمی و پژوهشی تاریخ‌نگری و تاریخ‌نگاری دانشگاه الزهرا (دوره 29، شماره 23، بهار و تابستان 1398) منتشر شده است. 

نویسندگان:

محمد نیازی (دانشجوی تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)

محمد امیر احمدزاده (استادیار گروه تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۸ ، ۰۰:۱۱
محمد نیازی