نمایشگاه کتاب و بی مسئلگی سیاستگزاری فرهنگی ما
نمایشگاه بین المللی کتاب؛ فرصت یا تهدید!
هر سال که نمایشگاه بین المللی کتاب تهران شروع به کار میکند؛ سوالی ذهنام را به خود مشغول میکند، که فایده این نمایشگاه برای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی چیست؟ این سوال وقتی بیشتر آزار دهنده میشود، که شما دانشجو یا استاد یا فعال فرهنگی و یا به هر دلیلی دیگری سر وکارتان با کتاب و حوزه نشر بوده و مجبور باشید نه یک بار، بلکه چندین بار از نمایشگاه دیدن کنید و از دیدن این همه تناقض به سطح بیایید. کافی است یکبار، پس از این گشت و گذارهای نمایشگاهی مشاهدات خود را یادداشت نمایید. خیلی هم لازم نیست تقلا کنید و یا مثل یک منقد اجتماعی ببینید. فقط کمی کنجکاوی و ریزبینی کافی است تا نگاههای سرگردان مردمی را که از اقصی نقاط ایران و تهران به نمایشگاه میآیند تا توشه کتاب یکسال کتاب خود را تهیه کنند، ببینید. به تجمع آدمها در مکانها و غرفهها دقت کنید. شلوغترینها کجاها هستند، کدام نشرها؟ کدام غرفهها؟ غرفههای کتابهای آموزشی و کمک آموزشی، سرگرمی، تفریحی، آموزش زبانهای بیگانه خاصه انگلیسی، غرفهی کتابهای جریان روشنفکری نظیر سروش، شبستری، ملکیان و طباطبایی و کاتوزیان و هکذا، غرفهی ناشرین شعر و ادبیات عامهپسند و غربی، غرفهی کتابهای فنی مهندسی، غرفهی کتابهای مد روز روانشناسی و مدیریت(کتابهایی درباره روابط با جنس مخالف و مدیرت ذهن و زمان و پول و هکذا)، مکانهای توزیع مواد غذایی و فست فودها. اگر کمی گوشهایتان را تیز کنید، صدای این حیرت و سرگردانی را هم خواهید شنید؛ _آقا ببخشید! از نیچه و هوسرل چی دارید برای فروش؟ از جین آستین و جیمز جویس چطور؟ _عذر میخواهم ! کتابی در مورد تاریخ دوره ایران باستان دارید؟ درباره کوروش و داریوش کبیر چطور؟ این مشاهدات و شنیدهها را آدم میشنود و شروع میکند به یک تحلیل ساده دو دو تا چهارتایی از اهداف و فلسفه نمایشگاه بین المللی کتاب. خودت را میگذاری جای یک سیاستگزار و مدیر اجرایی فرهنگی و با خود میگویی این چنین نمایشگاهی چه خدمتی به نظام اسلامی و آرمان انقلاب اسلامی می تواند بکند؟ اینها می توانند چنین اهدافی باشند؛ ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی، آشنایی توده مردم با معارف اسلامی و فرهنگ ایرانی اسلامی، بسط ادبیات و مبانی تئوریک انقلاب اسلامی و تفصیل آن در حوزههای مختلف، تقویت ارزشهای اسلامی و بنیادهای اجتماعی بومی و سنتی نظیر خانواده، مسجد، هیئت، روستا و جهاد و شهادت و حجاب و عفاف و هکذا. تلاش در جهت کاهش بحرانهای اجتماعی دامنگیر جمهوری اسلامی نظیر مسائل زنان و خانواده، مسئله جوانان و تولید و اشتغال. بسط ایدئولوژی و گفتمان انقلاب اسلامی و اسلام انقلابی و معارف شیعی در کشورهای جهان و به ویژه کشورهای منطقه و برقراری ارتباط بین متفکرین و نویسندگان مسلمان و آزادهی جهان با فضای فرهنگی داخلی. اهداف را که خوب نوشتید، حالا شروع میکنید با مشاهداتتان مقایسه میکنید، میبینید همهاش نقض غرض است. از فضای اجتماعی حاکم بر نمایشگاه گرفته تا فعالیتهای فرهنگی که در آن جریان دارد. از بسط جریان روشنفکری تا دامنخوردن به سبک زندگی غربی، همه و همه موید این نظرند. باز با خود میگویید که زود نباید قضاوت کرد، حتما این نمایشگاه اگر منطق فرهنگی متناسب با آرمانهای ما ندارد، حتما منطق اقتصادی و صرفه برای نظام توزیع و نشر در کشور دارد! اما اینبار هم گمانههایتان به خطا میرود، نمایشگاه کتاب میآید تا خرده فروش و کتابفروشیهای جزء نفروشند .نمایشگاه میآید تا حتی مردم کتابخوان سالی یکبار کتاب بخرند و بازار کتاب به غیر از کتب آموزشی و کمک آموزشی حیاتی فصلی و مقطعی داشته باشد و دهها آسیب دیگر. همهی اینها را که کنار هم میچینید، همه از تهدیدی بزرگ میگویند و از بی مسئلگی مسئول فرهنگی و سیاستگزار ما. اما شما خوشبین هستید و هنوز این گاف بزرگ فرهنگی را باور ندارید و میگویید در حاشیه این جریان، جریان انقلابی و بچههای انقلاب هم کاشت و داشتی دارند، اما غافل از این که آنها سرگرم مسائل روزمره نظیر بازیها و درگیریهای انتخاباتی هستند.
تهوع و کتاب خریدنهای بی هدف
هیچ وقت این خاطره فکاهی و در عین حال تلخ از ذهنام پاک نمیشود. چندسال پیش با دوستی از دانشجویان تازه وارد علوم اجتماعی و البته اهل دغدغه، قبل از نمایشگاه جلسهای داشتیم درباره رجوع به ریشهها و مبادی علوم انسانی مدرن و واکاوی فلسفی علوماجتماعی و مدرنیته. دقیق خاطرم نیست، چه شد که در بحث گریزی هم به مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی اگزیستانس و مننقد مدرنیته زدیم و از وی یاد کردیم. چند روز بعد همان دوست را در ایام نمایشگاه در غرفهایی دیدم، داشت از صاحب غرفه میپرسید، که از هایدگر چه کتابی برای فروش دارد و او هم کتاب هستی و زمان را به او معرفی کرد و البته با تخفیف بالا. ما هم که تازه متوجه وخامت اوضاع شده بودیم، هر چه تقلا کردیم نتوانستیم به این دوست شفیقمان حالی کنیم که بابا! این کتاب برای ورود به فلسفه و مبانی فلسفی علوم انسانی و حتی آشنایی با خود هایدگر هم کتاب مناسبی نیست. زبان سخت و پیچیده به علاوه مفاهیمی که همه پیشزمینههایی فلسفی میطلبند، شما را از فهم مراد نویسنده و نیل به غرضی که برای آن این کتاب را تهیه کردی باز میدارد. اما چه میشود کرد که تبلیغات فروشنده و جوانی خریدار، تیرهای ما را هم به سنگ زدند. بعدها که با این دوست عزیزمان، بیشتر حشر و نشر پیدا کردیم، اذعان میکرد به دلیل انتخابهای غلط در مسیر کتابخوانی تا مدتها احساس تهوع و سرگیجه نسبت به کتاب داشت و حتی کتابهای درسی اش را نیز با بی میلی میخواند.
یکی از مهمترین کارهایی که در این بی مسئلگی و سردرگمی نهادهای فرهنگی، بچههای جبهه فرهنگی انقلاب میتوانند انجام دهند تهیه فهرستها و لیستها انتقادی و سطح بندی شده و نیز سیرهای مطالعاتی است. هر کسی در هر جایی که هست و در حوزهی مطالعاتی که مشغول است، سیر مطالعاتی برای علاقهمندان و تازهواردان به هر رشته تهیه کند. با در نظر گرفتن دو ملاحظه؛ نخست؛ آن حوزهی مطالعاتی چه ربطی به ما و انقلاب ما دارد؟ و از چه رو مسئله ما شده است؟ دوم؛ تصویر و چشمانداز کلی آن حوزه در عالم تجدد چیست؟