از هر چه ترسیدی خود را در دل آن بیانداز
مولوی در آخر مثنوی معنوی از دفتر ششم حکایتی بدین وصف دارد. روزی مادری کودکاش را نصیحت میکند، که ای فرزند اگر روزی سایهای وهمآلود و ترسناک در جای سهمگین و تاریک به تو هجوم آورد، تو هیچ نترس و برآن سایه هجوم بیاور، او هر که و هر چه که باشد، پا به فرار خواهد گذاشت. در این موقع مولوی از زبان کودک، مادر را مورد شماتت قرار میدهد که این چه پند نابجاست که تو میدهی؟ اگر آن خیال دیوگونه هم از مادرش چنین نصیحتی را به ارث برده باشد و به سوی من حمله کند، پند تو بلای جان من خواهد شد. اگر بخواهیم این حکایت را با اندکی سهلگیری خلاصه کنیم و شاخ و برگهای آن را بزنیم و دل به نصایح مولانا بدهیم، جان کلامش، چیزی نیست جز این یک جمله: در کارها تنها شیفته تدبیر خود نشوید و قدرت حریف را نیز بسنجید.
آشتی با سینما
برنامهی "هفت" را که جمعه شبها از شبکهی سه سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشود و قریب به دو سال ازآغاز به کار آن میگذرد را میتوان آشتی مدیران سیما با سینما دانست. برنامهای با اجرا و هدایت فریدون جیرانی منتقد و روزنامهنگار و البته گارگردان میانهقامت سینمای ایران. برنامهای با دو روی متفاوت و بعضاً متناقض، نیمی تخصصی و نیم سرگرمکننده و عامهپسند. تجربهای که ما در تلویزیون رسمیمان مشابهاش را به جز در "برنامهی نود" و آنهم تاحدودی و البته بهگونهای دیگر حکایتی شبیه به هفت دارد، نداشتهایم. برنامهای خاص سینما، با آیتمها و بخشهای مختلف و متنوع. گفتگوی انتقادی پیرامون فیلم هفته، بررسی و گزارش از وضعیت پخش و تولید، پیگیری حواشی صنفی و هنری سینما، معرفی حرفهی سینما و سینماگران حرفهای و خلاصه هر آنچه که در هرهفته در سینمای ایران میگذرد و میتواند به عنوان سوژهی یک برنامه تلویزیونی با مخاطب بیشتر غیرحرفهای و غیر متخصص باشد، به آن پرداخته میشود. با کمی تسامح میتوان گفت، که برنامه هفت مخاطب ثابت خویش را در بین بینندگان تلویزیونی پیدا نموده و به قول ساده، گل کرده است و البته اگر دقیقتر بخواهیم نگاه کنیم، هفت خیلی بیشتر از یک پدیدهی ساده است. با " هفت" سینما برای خیلیها مسئله شده و بخشی از دغدغههای مخاطبان تلویزیون، خاصه جوانان را به خود اختصاص داده است. تا اینجای کار شاید خیلی چیز غریب و نامانوسی به چشم نمیخورد، یک رسانهی با رسانهی دیگر شروع به بده و بستان فرهنگی میکند. اما چیزی که خیلی ظهور پدیدهای چون هفت ویژگی متمایز میبخشد، توجه به سابقه سینما و رسانه ملی در سالهای پس از انقلاب اسلامی است. هنوز خیلی از روزگاری نگذشته است که فیلمها و تولیدات سینمای حتی به صورت تیزر های یک دقیقهای و کوتاه هم اجازه پخش عمومی در سیما را نداشتند، هنوز یادمان نرفته است که، تا همین چند سال پیش پوشش خبری سیما به بزرگترین رویداد سینمای سال سینمای ایران، در حد چند گزارش خبری ساده و مصاحبه و پخش گزیدههای اعلام جوایز، آنهم به ساعات کم مخاطب انتهای شب محدود بود. حال با دانستن این سابقه، ظهور پدیدهای چون هفت و با این ابعاد نسبتاً گسترده کمی غریب مینماید؛ به گمان نگارنده شاید بد نباشد، برای فهم درست این پدیدهی نوظهور کمی با منطق آشتی سینما و سیما از نگاه مدیران رسانه ملی آشنا شویم، تا دریابیم هفت، چگونه هفت شد و چگونه سر از سیمای جمهوری اسلامی درآورد و در نهایت با مخاطبانش چه کرد؟
این یادداشت در مجله سینما رسانه منتشر شده است.