تاریخ گزیده

آرشیو محمد نیازی

تاریخ گزیده

آرشیو محمد نیازی

بسم الله الرحمن الرحیم.
در این درگاه مجازی، گزیده‌ای از تاملات و مکتوبات «محمد نیازی» دانش پژوه «تاریخ و علوم اجتماعی» را می خوانید.

پیوندهای روزانه

پیوندها

۵ مطلب در فروردين ۱۴۰۴ ثبت شده است

در لابه‌لای اخبار صعود بی‌وقفه قیمت ارز و تورم و تحولات جهانی و منطقه‌ای که از پی سیاست‌های تهاجمی و خصمانه ترامپ رئیس‌جمهور جدید آمریکا، شدت گرفته است خبری در سیاست داخلی مطرح شد که فرایند مطرح‌شدن آن بی‌شباهت به خبرسازی نیست.

نخست؛ برخی نمایندگان مجلس طرحی را به صحن می‌آورند که دولت و آموزش‌وپرورش را در راستای احیای اصل 15 قانون اساسی به تدریس زبان و ادبیات های محلی مکلف می‌کند. طرح در صحن علنی مجلس رد می‌شود و جالب آن که نماینده دولت هم با آن مخالفت می‌کند.[1]

فردای رد طرح در مجلس، معاون پارلمانی مجلس توییت می‌زند و مخالفت نماینده دولت را خودسرانه می‌داند و اعلام می‌کند طرح تدریس زبان مادری که در مجلس رد شده از شعارهای مسعود پزشکیان در انتخابات بوده است و دولت در صورت نیاز لایحه‌ای به برای این امر مهم به مجلس خواهد آورد و از نمایندگان می‌خواهد که به این طرح رأی بدهند.[2]

 چند روز پس از این توییت، سخنگوی هیئت دولت در مصاحبه هفتگی‌اش با رسانه‌ها عنوان می‌کند که دولت قصد دارد لایحه‌ای جامع برای آموزش به زبان مادری در مدارس ارائه دهد. مطابق اظهارات سخنگو، مشکل اصلی که دولت را به طراحی این لایحه واداشته است حفظ میراث زنده زبان‌های اقوام ایرانی و نیز ارتقا کیفیت آموزش در مدارس مناطق دو زبانه و قومیتی است. سخنگو، علت پایین‌بودن نمره دانش‌آموزان ایرانی در بسیاری از آزمون‌های بین‌المللی را دو زبانه بودن آنها می‌داند.

چندین روز بعد، سخنگو در موضع‌گیری جدید و در واکنش به التهاب فضای رسانه‌ای عنوان می‌‌کند سخنان او به‌درستی منتقل نشده است و او از لزوم «آموزش به زبان مادری» سخن نگفته است؛ بلکه آموزش ادبیات و زبان مادری اقوام در کنار، زبان رسمی مدنظر او بوده است.[3]

هرچند نوع مواجهه بی‌مقدمه دولت و بخشی از نمایندگان همسو با این موضوع و فرایند طرح مسئله، برخی شائبه‌های سیاسی نظیر انحراف افکار عمومی از کیفیت حکمرانی اقتصادی دولت را به ذهن متبادر می‌سازد به عنوان یک شهروند، صدق در گفتار و رفتار حکمرانان را فرض می‌گیرم و سعی می‌کنم از پس‌زمینه و پیامدهای این لایحه که می‌توان آن را بخشی از سیاست‌گذاری فرهنگی - اجتماعی دولت جدید دانست، سؤال کنم.

فارغ از برداشت غلط طراحان از اصل 15 قانون اساسی که آزاد بودن آموزش ادبیات محلی را با الزام آور بودن تدریس آن یکی گرفته‌اند، دلالت‌های ضمنی وجود دارد که بررسی آن‌ها از خلال متن پیشنهادی و گفته‌های نمایندگان و سخنگوی دولت اهمیت پیدا می‌کند و این قانون را ذیل نوعی از سیاستگذاری اجتماعی معنا می‌کند.

اولین برداشت تلویحی این است که گویا بر اثر سیاست‌های فعلی آموزش در کشور، زبان‌های اقوام در خطر تهدید قرار گرفته است و زبان‌های مادری اگر وارد آموزش رسمی نشوند موجودیتشان روبه‌زوال است. نابودی و زوالی که از عدم ورود به‌نظام آموزش عمومی ناشی شده است. گویی آموزش عمومی و رسمی، با محوریت زبان فارسی، این زبان‌ها و فرهنگ‌های بومی را در معرض نابودی قرار داده است ( عجیب این که هیچ اشاره‌ای هم به نقش شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ای در تضعیف فرهنگ‌های بومی  نمی‏ شود). برداشت ضمنی دیگر، القای بی‌عدالتی ساختاری در آموزش و توسعه بر اثر فقدان آموزش زبان‌های مادری (اقوام و محلی) در مدارس است.

در هر دو این پیش‌فرض‌ها، شاهد نوعی از دیگری‌سازی از زبان فارسی و پیگیری «سیاست هویت» هستیم. سیاست هویت، نوعی از سیاست اجتماعی است که اساس اجتماعی‌سازی را بر غیریت‌ها و تفاوت‌ها می‌گذارد. تهدید‌‌‌انگاری از زبان ملی و یا همسایگان زبانی و خالص‌سازی از اغیار فرهنگی و زبانی عامل بقای هویت اجتماعی قلمداد می‌شود. از این منظر تداوم موجودیت یک فرهنگ و زبان در گرو تمایزگذاری و مرزبندی است. اگر بخواهیم رابطه زبان رسمی و زبان‌های اقوام و محلی را ذیل سیاست هویت مطالعه کنیم باید گفت که اساس این سیاست، نزاع بر سر قلمروهای قومی و شکل‌دادن نهادهای پالایش و پیرایش و توسعه زبانی است، گویی هیچ تاریخ و میثاق و برنامه مشترکی وجود نداشته است. ذیل این سیاست، حیات یک‌زبان و فرهنگ در گروه تحدید زبان و فرهنگ دیگری است، حتی اگر آن فرهنگ و زبان همسایه هزار‌ساله ما باشد. در منطقه آسیای غربی و همسایگان ایران، ترکیه جدید بارزترین دنبال‌کننده سیاست هویت در زبان و ملیت است. برای این که تصویر و دورنمایی از فرجام پیگیری این سیاست توسط دولت حاضر داشته باشیم بد نیست، مرور و مقایسه‌ای داشته باشیم بر سیاست اصلاح زبان و شکل‌گیری هویت ملی در ایران معاصر و ترکیه جدید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۰۴ ، ۰۱:۵۹
محمد نیازی

در چهارمین قرار شهرگفتار؛ طاق نصرت‌های محله خراسان روایت شد

چهارمین قرار «شهرگفتار» با موضوع «هیأت»، بیست‌وپنجم بهمن‌ماه برگزار ‌شد.

«هیأت» قرار چهارم «شهرگفتار»، با گذر از محله‌های قدیمی شهر تهران همچون: مسجد صدریه، خیابان نورمهدی، مسجد لرزاده، پارک کوثر، میدان قیام و مسجد حاج ابوالفتح با حال و هوای نیمه شعبان از منظر فرهنگی، هنری و اجتماعی مورد واکاوی قرار گرفت.

هیأت بستۀ فرهنگ شهری است. هیئت و آیین‌های شیعی که پس از آل‌‌بویه سنگ بنای آن شکل گرفته، گام به گام با زندگی روزمرۀ مردم پیوند خورده است. زیست‌بوم هیأت، زیست بوم زنده‌ای است و بالندگی دارد. هیأت یک نهاد اجتماعی است و در عرصه‌های اجتماعی، در جایی که مردم نیاز دارند به میدان می‌آیند. حضور افراد محله در هیأت و برگـزاری مراسم جشن و عزاداری و روضه‌خوانی ناخواسته پیوندها و ارتباط میان اعضاء محله را تقویت می‌کند.

هیأت‌های مذهبی علاوه بر نقش فرهنگی از جنبۀ اجتماعی و سیاسی با محله پیوند عمیقی دارند. پدیدۀ هیأت از منظر اجتماعی با تشکیل نهادهای امدادی و همیاری در طول جنگ تحمیلی و همچنین برای کمک‌رسانی در بلایای طبیعی نمود یافته است. هیأت‌ها با توجه به قدمت و سابقه طولانی علاوه بر حفظ کارکردهای سنتی، کارکرد‌های جدیدی را نیز در طول دوران شکل‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی برعهده داشتند.

لازم به ذکر است، رویداد «شهرگفتار» پیش از این سه قرار دیگر نیز داشته و مخاطبان را در تکیه، بازار و مدرسه علمیه با خود همراه کرده است. شهرگفتار قرار است تهران را از منظر هنر، تاریخ و معماری مورد خوانش قرار دهد.

۱۴۰۳-۱۲-۰۷

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۰۴ ، ۰۴:۰۸
محمد نیازی

با گذر از بازار تهران؛ شهرگفتار به قرار دوم رسید

دومین رویداد «شهرگفتار؛ تهران‌شناسی فرهنگی از منظر هنر، تاریخ و معماری» هفدهم دی‌ماه با بازدید از بازار تهران برگزار ‌شد.

در نوبت دوم شهرگفتار با گذری به بازار تهران و بازدید از آن، علاوه بر بررسی عناصر زیبایی‌شناسی آن، به تاریخ فرهنگی بازار، اثر فضای سیاسی بر رویدادهای اصلی، حیات جمعی اهالی بازار در نسبت با امر قدسی و بازنمایی فضای کالبدی آن در شهر پرداخته شد.


محمد نیازی، مدیر گروه مطالعات اجتماعی و فرهنگی انقلاب اسلامی در ابتدای برنامه هدف از شکل‌گیری «شهرگفتار» را بازخوانی داستان رابطه مردم و شهر دانست و گفت: می‌خواهیم از داستان رابطه مردم تهران و مناسک عبادی‌شان با شهر بگوییم و فضاهایی که از خلال این رابطه تولید شده است را بازخوانی کنیم. به دنبال این هستیم که بفهمیم چگونه دین‌داری مردم، رویداد سیاسی شهری و فضاهای خلاقانه اجتماعی دارای ویژگی هنری و معمارانه خلق کرده است. اگر چه مدرنیسم غیربومی حاکم بر شهر و تحولات و تغییرات در اقتصاد، بقایای آن فضاها را دچار اغتشاش و نابودی کرده، اما از آنجایی که دین و مذهب شیعه ماهیتی پویا و زنده دارد هنوز هم هستند بناهای شاخصی که به ما کمک کنند تا داستان تدین شهر و ساکنانش را روایت کنیم.

در این تهران‌گردی، دکتر هادی بابایی‌فلاح، دکتر محمد نیازی و مهندس سیدفاضل سجادی، از منظر هنر، تاریخ و معماری با همراهی شرکت‌کنندگان به بازدید از بازار و گفتگو درباره آن پرداختند.


لازم به ذکر است که پیش از این با بازدید از تکیه نیاوران، تکایا در تاریخ معاصر ایران مورد بررسی قرار گرفت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۰۴ ، ۰۴:۰۱
محمد نیازی

بازخوانی هویت دینی شهر تهران
 

طهران قدیم دستمایه خیال‌پردازی‌های نوستالژیک و تراژیک روشنفکری است. یک سر این روایت، نوستالژی تهران کاهگلی با صفای قجری است و سر دیگرش تهران روکرده به مدرنیسم پهلوی اول و دوم است. اولی پر است از تصاویر کاشی‌ هفت رنگ حوض‌ خانه رجال دربار ناصرالدین شاه و دیگری شهری است غرقه در دود کافه‌ نادری‌ها که یک سر میز صادق هدایت نشسته تا از رازهای نیرنگستانش با کافه‌نشینان بگوید و سر دیگر میز جلال آل‌احمد و طبری و کیانوری و روشنفکران چپ مشغول بحث هستند و از رادیو هم نوای پیانو جواد معروفی و آواز بنان و جواد بدیع‌زاده پخش می‌شود. در تصویر نخست، اول شخص شهر شهر، شاه قجر و درباریان هستند و دوم شخص لوتی‌های کم‌خرد و بزن بهادری هستند که شهر را روی دست می‌چرخانند. در تصویر تهران دوم، اول شخص، شاه مستبد باستان‌گرا حاضر است و منورالفکرانی چون فروغی و دشتی که مشغول بازسازی سیمای شهر بر پایه‌ ایران باستان هستند و دوم شخص دفتر فرح پهلوی و سرمایه‌دارانی چون خیامی و عبدو هستند که هنر و مدرنیسم و سرگرمی  را برای شهر به ارمغان می‌آورند. فضای معمارانه شاخص تصویر نخست، دربار است و گذر زیربازارچه و قهوه‌خانه. فضای مهم و کلیدی دومی خیابان و ساختمان‌های عظیم و نمادین دولتی و کافه و کاباره است. یک طرف کاخ گلستان است و عمارت مسعودیه و عین‌الدوله و سوی دیگر موزه‌های ساختمان‌های وزارت دارایی و دادگستری و موزه‌ هنرهای معاصر و برج‌ آزادی. اولین تصویر با آمدن پهلوی اول خراب می‌شود و تصویر دوم با رویداد بزرگ و مردمی انقلاب اسلامی به فنا می‌رود. هر دو تصویر از تهران بهره‌ای ار واقعیت دارند اما دو نقص جدی دارند، در سیمای شهر جای مردم و تعلقات مذهبی مردم شهر خالی است. شهر در هر دو تصویر، در اشغال شاهان و دولتمردان و روشنفکران و سرمایه‌‌داران است. فضاهایی که مردم تهران و یکی از مهم‌ترین تعلقات مردم شهر یعنی دین و مذهب و بالاخص ارادتمندان ائمه شیعه علیهم‌ و بالاخص سیدالشهدا علیهم‌السلام را روایت کند غایبند.

گذشته مردمی و دیندارانه شهر تهران به عمد یا ناخودآگاه از حافظ‌ه تصویری هنر و ادبیات و سینمای روشنفکری ایران پاک شده است. در این روایت از تهران ناکجاآباد، روحانیت و مساجد و تکایا و تعزیه‌خانه‌ها و زورخانه‌ها غایبند. فقیهان شهر از ملاعلی کنی و میرزا حسن آشتیانی و شیخ‌فضل‌الله نوری و سید محمد طباطبایی مشروطه گرفته تا فیلسوفان شهیری چون میرزا ابوالحسن جلوه و آقا علی مدرس طهرانی و آقا محمدرضا قمشه‌ای و آیت‌الله شاه‌آبادی  غایبند. این شهر خیالی نوستالژیک گویی هیچ‌گاه واعظان شهیری چون شیخ محمدتقی فسلفی و شیخ حسینعلی راشد را به خود ندیده است. این شیر بی‌یال و دم اشکم، خبری از تکیه دولت و دسته‌ عزاداری بازار بزرگ تهران و شب‌های قدر و قرآن‌ به سرگرفتن مردم در مسجد  سلطانی و مسجد جامع نیست. از پهلوان حسن رزاز و جهان پهلوان تختی هم خبری نیست. جلوتر که می‌آییم گویی هرگز در این شهر بناهایی چون مهدیه‌ شیخ احمد کافی و حسینیه ارشاد که شهید مطهری و مرحوم دکتر شریعتی منبر می‌رفتند و سخنرانی می‌کردند بنا نشده است. نه تصویری از قهرمانان و گروه‌های مرجع مردمی نظیر روحانیت هست و نه فضاهای معمارانه آن‌ها چون مسجد و تکیه و روضه‌‌خانه ها تشخص معمارانه و اجتماعی و فرهنگی دارند که بشود آن‌ها را محمل بازخوانی روایت شهر تهران قرار داد. شهر بی‌مردمش تنها و بی‌تعلقات مردمی ‌اش ‌بیروح و بیجان و سرد است. اما شواهد و اسناد و بقایا و فضاهایی در تهران 1403 وجود دارند که این ناداستان درباره تهران را به چالش می‌کشند. در این دوره قصد داریم از تهران دیگری با شما سخن بگوییم که کمتر دیده و شنیده شده است.

 

.....

فصل اول «شهرگفتار؛ تهران‌شناسی فرهنگی از منظر هنر، تاریخ و معماری» پنجم شهریورماه با بازدید و تحلیل یکی از تکیه‌های تهران از منظر هنر، تاریخ و معماری آغاز می‌شود.

در شهرگفتار می‌خواهیم تهران میانه عصر ناصری تا دهه ۵۰ و وقوع انقلاب اسلامی را از منظر نسبت و رابطه مردم، مذهب و فضا مورد خوانش قرار دهیم. می‌خواهیم از داستان رابطه مردم تهران و مناسک عبادی‌شان با شهر بگوییم و فضاهایی که از خلال این رابطه تولید شده است را بازخوانی کنیم. به دنبال این هستیم که بفهمیم چگونه دین‌داری مردم، رویداد سیاسی شهری و فضاهای خلاقانه اجتماعی دارای ویژگی هنری و معمارانه خلق کرده است. اگر چه مدرنیسم غیربومی حاکم بر شهر و تحولات و تغییرات در اقتصاد، بقایای آن فضاها را دچار اغتشاش و نابودی کرده، اما از آنجایی که دین و مذهب شیعه ماهیتی پویا و زنده دارد هنوز هم هستند بناهای شاخصی که به ما کمک کنند تا داستان تدین شهر و ساکنانش را روایت کنیم.

در این نوبت از شهرگفتار قرار است با سر زدن به یکی از تکیه‌های تهران، در بازدید از آن علاوه بر بررسی عناصر زیبایی‌شناسی آن تکیه، به تاریخ فرهنگی تهران، اثر فضای سیاسی بر رویدادهای اصلی جامعه ایرانی، حیات جمعی اهالی تهران در نسبت با امر قدسی و بازنمایی فضای کالبدی آن در شهر بپردازیم.

در این برنامه هادی بابایی‌فلاح؛ دانش‌آموخته دکتری دانشگاه هنر اسلامی تبریز در رشته هنر، دکترمحمد نیازی؛ دانش‌آموخته دکتری پژوهشگاه علوم‌انسانی در رشته تاریخ ایران و مهندس سیدفاضل سجادی؛ دانش‌آموخته معماری از دانشگاه شهید بهشتی حضور دارند.

 

۱۴۰۳-۰۵-۳۰ 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۰۴ ، ۰۳:۵۶
محمد نیازی

در نشست نقد و بررسی کتاب «جای پای زینب (س) مطرح شد: در پدیدار پیاده‌روی زنان در اربعین، جا پای زینب(س) گذاشتن، پدیداری برجسته است.

پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی نشست نقد و بررسی کتاب «جای پای زینب (سلام‌الله علیها)»؛ پدیدارشناسی پیاده‌روی زنان ایرانی در اربعین را به دبیری دکتر محمد نیازی پژوهشگر تاریخ اجتماعی برگزار کرد.

به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، این نشست با حضوردکتر محمدتقی کرمی؛ پژوهشگر و مدرس جامعه‌شناسی و مطالعات زنان و هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و نویسنده اثر، دکتر محمدرضا پویافر؛ پژوهشگر و مدرس جامعه‌شناسی دین و هیئت علمی دانشگاه علوم‌انتظامی امین و دکتر صابر جعفری؛ پژوهشگر و مدرس جامعه‌شناسی و هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.

محمدتقی کرمی به‌ عنوان نخستین سخنران این نشست با بیان اینکه این پژوهش در برهه‌ای از زمان کلید خورد که نگاه‌ها به پیاده‌روی اربعین در فضای علوم‌اجتماعی منفی بود، گفت: این اثر حاصل کاری پژوهشی در حوزه اربعین است که از سوی دانشگاه پیگیری شد. در نخستین سال اجرای این کار قرار شد تا هر یک از اعضای پژوهش تعدادی مصاحبه در مورد اربعین با زائرین انجام دهند که متاسفانه کامل انجام نشد و سال‌های بعد هم به کرونا رسید و متوقف شد. اما ما دست از کار نکشیدیم و با تداوم پیگیری‌ها، کار را به پایان رساندیم که حاصلش کتاب «جای پای زینب(س)» شد.

وی در ادامه با اشاره به مقاله‌ای مرتبط با این موضوع با عنوان نسبت علوم‌اجتماعی با امر دینی، گفت: در این مقاله به مطالعه و تحلیل ساده‌ای در پژوهش‌های اربعین پرداختم که پژوهش‌های دکتر پویافر نیز در آن مورد توجه قرار گرفته است که تعمدا در این مقاله زمان را دخالت نداده‌ام و خود را اسیر آن نکردم.

کرمی در مورد عنوان کتاب نیز گفت: این عنوان با توجه به ساختار پژوهشی آن انتخاب شده است؛ چرا که در این کتاب ذهنیت میدان را روایت کرده‌ام. این عنوان از آنجایی انتخاب شده است که میدان کتاب همان زنانی هستند که در ذهن خود اینگونه می‌پندارند که پا جای پای زینب(س) می‌گذارند و راه او را ادامه می‌دهند. زنان زائر در پیاده‌روی اربعین به عشق اینکه حضرت زینب در این راه قدم گذاشته خود را در جایگاه گفت‌وگوی دلی با ایشان قرار می‌دهند.

کرمی در پایان گفت: در پدیدار پیاده‌روی زنان در اربعین، جا پای زینب(س) گذاشتن، پدیداری برجسته است؛ چرا که این ذهنیت و این عنوان پیام‌ رسا و گویایی دارد. از این‌رو عنوان و طراحی جلد کتاب را درست، خلاق و سازنده می‌دانم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۰۴ ، ۰۳:۳۴
محمد نیازی