تاریخ گزیده

آرشیو محمد نیازی

تاریخ گزیده

آرشیو محمد نیازی

بسم الله الرحمن الرحیم.
در این درگاه مجازی، گزیده‌ای از تاملات و مکتوبات «محمد نیازی» دانش پژوه «تاریخ و علوم اجتماعی» را می خوانید.

پیوندهای روزانه

پیوندها

۱۲ مطلب با موضوع «علوم اجتماعی» ثبت شده است

 

پیشتر می گفتند چرا اینقدر به ”راهپیمایی“ اربعین توجه می کنید، این  مراسم یک سنت عراقی است و چرا جمهوری اسلامی آن را به عنوان یک سنت دینی بین مردم تبلیغ می‌کند!

بعدتر می گفتند و می‌گویند چرا اینقدر امکانات و موکب‌ های دولتی و حکومتی در ایران و عراق ایجاد می‌کنید، با این کار سنت اربعین را دولت زده و حکومتی می کنید!

امروز می گویند این شور و این حماسه اربعین را می بینی، همه اش کار مردم است، این موکب ها، این پذیرایی ها، این برو و بیا ها همه اش شور و شعور مردمی است!

می گویند، چرا مناسک سازی می‌کنید (راپیمایی به سوی حرم  حضرت عبدالعظیم حسنی و حضرت معصومه (س) یعنی چی؟ جامانده یعنی چه؟ پویش جاماندگان برای چیست؟ حکومت از اعتقادات مردم سوء استفاده سیاسی می‌کند!

من این سوالات را اگر از جانب بچه های انقلابی مطرح شود، به تفکر و ایدئولوژی انقلابی و جنبشی ”بی‌سر” و ”بی تاریخ“ نسبت می‌دهم! انقلابی‌هایی که از امام خمینی (ره) فقط امام 42 تا 57 را می فهمند و می‌ پسندند و تجربه نهضت خمینی 57 به بعد را داخل پرانتز می‌گذارند! جماعتی که از مرحوم شریعتی، فقط «تشیع علوی و تشیع صفوی» اش را می‌فهمند و می‌پسندند، اما سعی می‌کنند ”شیعه یک حزب تمام“ نبینند و نخوانند، تا از ضرورت وجود حکومت و دولت برای اقامه عدل و امر به معروف و نهی‌ از منکر  و تعظیم شعائر الله و آئین‌ها چیزی بشنوند!

برای این جماعت شیعه تو سری خور و اقلیت و فرقه‌ای و فاقد قدرت و زاهد، شیعه ایده‌آل تایپ است. از نظر این شبه جامعه شناسان که نه به واقعیت میدانی ارجاع می دهند و نه روایت های تاریخی، راهپمایی اربعین ایرانی یا کژکارکرد حضور دین در عرصه آئین و مناسک است و یا تبلور حضور توده ها در برابر نقش دولت و حاکمیت در اعتلای دین و مذهب.

این جماعت هر چه هستند و هر تفکری که دارند با تاریخ و تفکر عبرت آموز تاریخی بیگانه اند! از قضا آنها از دولت و انگاره دولت چیزی می  سازند که آرزو و آمال تجدد طلبان است؛ اگر دولت مدرنی برساخته شود که روبروی ملت تعریف شود، تنها راه علاج و چاره اش دموکراسی و حوزه عمومی و جامعه مدنی و آرمان آزادی است! (در حالی که در نگاه انقلابی امام خمینی و در طرح یگانگی دولت و ملت، امت هست و امام (ولایت فقیه) و امربه معروف و نهی از منکر جمعی و آرمان عدالت.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۸ ، ۰۳:۴۷
محمد نیازی

 

اگر دموکراسی ‌های اروپایی را با جامعه مدنی، انتخابات، تحزب و اتحادیه‌های صنفی بشناسیم، رکن اصلی دموکراسی آمریکایی تسلط استبداد اکثریت و غلبه تمایلات عمومی بر خواسته‌های صنفی، طبقاتی و گروهی و حتی حزبی است.

تمایلات عمومی عرصه بروز و ظهور مصرف و سبک‌زندگی است. در این صورت از دموکراسی، آرمان‌های مدرنیته  از طریق زندگی روزمره پیگیری می‌شود. ورزش و به‌ویژه ورزش‌های جهانی شده همانند فوتبال مهم‌ترین آوردگاه ترویج دموکراسی در جهان هستند.

فوتبال( از طریق زندگی روزمره) هم به مانند دموکراسی نهادسازی می‌کند، اما دموکراسی که از طریق فوتبال به اجرا در می‌آید، به جای پیوند با دولت‌ - ملت ها، با جامعه جهانی و نهادهای بین‌المللی کار دارد. این دموکراسی قواعد اخلاقی و حقوق  و قوانین عمومی و حتی وجدان اجتماعی را از جریان جهانی شدن و نظام سلطه می‌گیرد.

حالا لختی مکث کنید و از این منظر وقایع اخیر همانند «حواشی فردوسی‌پور و برنامه 90» و «خصوصی‌سازی استقلال و پرسپولیس» و «ماجرای دختر آبی» و نظایر آن را مرور کنیم.

فوتبال چه چیز به زندگی جمعی ما اضافه کرده است؟ فوتبال و زندگی فوتبالی تمایلات و خواسته‌های عمومی را دامن زده است، که نخ تسبیح و سرررشته آن در دستان ما نیست. و این «ما» هم لزوما حاکمیت و دولت جمهوری اسلامی ایران نیست. مای فرهنگ و هویت ملی است. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۸ ، ۰۱:۰۲
محمد نیازی

به نظر شما مهم ترین شباهت این دو سنخ یا گروه یا دسته از افراد با هم چیست؟ (امنیتی ها و توریست ها)

به نظر می رسد هر دو محافظه کاری ذاتی و اصولی دارند، که باعث می شود، ضمن درگیر نشدن با سوژه های که با آن تعامل می کنند، راه خود را به پیش ببرند و به مقاصدشان در صحنه و موقعیتی ناشناخته برسند!

یک امنیتی کارکشته و حرفه ای هیچگاه نباید به نحوی عمیق و هم دلانه با سوژه و تاریخ سوژه مورد تحقیق خود درگیر شود و یک گردشگر حرفه ای نیز، هرگز نباید با پدیده ها و فرهنگ ها و مناظر طبیعی و تاریخی جدید، آن چنان درگیر شود که او را زمین گیر کند و او پایبند دیار و سرزمین مشخصی شود و از ادامه سفر باز بماند.  همه پدیده های پیش رو عجیبند و ناشناخته و خطرناک و البته کشف ناشده!  این همه چیزی است که من از "فیلم سازی" خانم آبیار در "شبی که ماه کامل شد" می فهمم!

روایتی توریستی از حاشیه و متن زندگی خانوادگی یک عضو گروه تروریستی تکفیری، که از قضا "بلوچ" است و از قضا با برچسب جهاد اسلامی و مبارزه به ظلم و کشتار دست می زند.  

در فیلم خوش ریتم خانم آبیار، بلوچ خوب، بلوچ ضعیف و فلاکت زده و تقدیرگرا (مادر خانواده ریگی) بلوچ خاکستری، بلوچی رهاشده از سنت قومی و دینی(عبدالحمید عاشق پیشه و شاعر و لوازم آرایش فروش تا قبل از سفر به پاکستان) و بلوچ بد، تروریست مزدور و تکفیری(عبدالمالک ریگی) است.

فیلم پر است از دو قطبی هایی که قرار است تکلیف جنایتکاری به نام عبدالمالک ریگی را روشن کند:

عشق و تکفیر/ زندگی و مبارزه/ بلوچ خوب و بلوچ بد/ ظالم و مظلوم / محیط شهری و محیط قبایلی و قومی و ....

دو گانه ها البته داستان را به خوبی جلو می برند و سرنوشت شوم ریگی و جنایات او را بازگو می کنند، اما همه در سطح می مانند! و نتایج این در سطح ماندن تقویت ذهنیت کلیشه ای و شکاف اجتماعی بین قوم شریف بلوچ و جامعه ایرانی است.

هیچ شخصیتی از فیلم، نماینده واقعی مردم بلوچ نیست. بلوچ و بلوچستان در فیلم خانم آبیار "پوستری رنگارنگ، عجیب، ناشناخته و البته ترسناک و خشن است". متاسفانه هیچ شخصیت مثبت و کنشگری از قوم بلوچ در فیلم وجود ندارد. به گمانم تماشای فیلم در فضای خارج سیستان و بلوچستان، باعث همسان انگاری بلوچ و خشونت در ذهن مخاطبان ایرانی می شود.

پی نوشت:

 1.فیلم خانم آبیار، به لحاظ داستانی و تا حدی تکنیکی آنقدر پرکشش بود، که در تمام نمایش طولانی فیلم متوجه گذر مان نشدم.

2. دیدن این فیلم را به همراه خانواده توصیه نمی کنم!

3. من نقاد فیلم نیستم، اما فیلم هایی که تاریخ و فرهنگ ایران مرتبط باشد، می بینم، پس عبارت فیلم نوشت را جعل کردم، تا تاملات جامعه شناسانه و تاریخی ام را درباره فیلم های سینمایی که می بینم، به رشته تحریر درآورم.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۳۰
محمد نیازی

 

چکیده

در این گزارش پس از بررسی تاریخی- تطبیقی «سربازی» قبل و بعد از ظهور دولت- ملت‌های مدرن، به موضوع جهاد در اسلام پرداختیم. آسیب‌شناسی صورت کنونی خدمت وظیفه عمومی در خلال نیازهای جدید و روح جهاد، ما را به چهار رویکرد اصلی رهنمون گردید:  

1.بهبود مدیریت نیروی انسانی؛ کاهش شمار نیروهای غیررزمی نیروهای مسلح و به روز کردن سازمان‌های انتظامی و نظامی از لحاظ کیفیت نیروی انسانی؛

2.بهینه‌سازی فرآیند تخصیص و اشتغال سربازان وظیفه در یگان‌ها و واحدهای نظامی و انتظامی، متناسب با تخصص افراد و نیاز‌های دفاعی و جهادی کشور در زمان صلح؛

3.ارتقاء کیفیت زندگی سربازان و بهبود جایگاه اجتماعی ایشان

4.احیای تصویر جهادی سرباز؛

 

پی نوشت:

نویسنده مسئول: اسماعیل فراهانی 

نویسنده دوم: محمد نیازی 

گزارش پژوهشی فوق در سایت مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی کتابخانه فارابی، شماره پیاپی 13708، خرداد 1393 منتشر شده و قابل مطالعه است.

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۰۳
محمد نیازی

چرا با تحریم اسنپ مخالفم!

مگر رفتار اسنپ خلاف قاعده بازی است که حزب اللهی ها هم در آن مشارکت کردند!

1. اگر فردا مدیر اسنپ از راننده مظلوم عذرخواهی کند و به قوانین و پروتکل های مسافربری اش یک جمله بیافزاید، مشکل دوستان با اسنپ حل می شود، و آن جمله چیست، «لطفا حجاب اسلامی و قانونی را رعایت فرمایید»

2. با این نحو مطالبه گری، حزب اللهی ها را به یک گروه و فرقه با مطالبات فرهنگی و ملاحظات اجتماعی خاص تقلیل می دهید!

3. با این نحو عدالتخواهی، بین جامعه شکاف و گسل ایجاد می کنید و یا لااقل گسل های موجود را تعمیق می بخشید و عیان می کنید. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۳۹
محمد نیازی

 

کله پاچه از آن صبحانه های مقوی ایرانی است. پزشکان مدرن خوردن زیاد آن را به جهت بالارفتن چربی خون مناسب نمی دانند و طبیبان سنتی خوردن آن را با مصلحاتی چون دارچین، برای کسانی که کار بدنی سخت دارند، مجاز می شمرند. چون بسیار مغذی است و اما در عین حال بیشتر اجزای این خوراک، سرد و تر مزاج است و دیر هضم. (گویا به جز پاچه). از این‌رو لازم است افراد کم تحرک که فعالیت بدنی زیادی ندارند و سستی و تری در مزاج آن‌ها غلبه دارد، آن را مصرف نکنند.

از سوی دیگر، اگر زیاد جوان نباشید و مانند من کارگر زاده باشید و یا در خانواده‌تان سابقه و صبغه مشاغلی چون کارگری و یا کشاورزی وجود داشته باشد، به خاطر می آورید، پدرها یا بدربزرگ های قدیمی را که خروس خوان و آفتاب نزده و یا پس از ادای فریضه،  از خانه بیرون می رفتند و برای این که بنیه کار یدی طاقت فرسا را تا عصر داشته باشند، یک سر به طباخی محله ‌شان می زدند و یک کاسه آب و پاچه و بناگوش و تریت نان سنگگ را سر می کشیدند و دل می زدند به صحرا، یا عرق می ریختند پای دستگاه.

کله پاچه در حافظه ذهنی من، علاوه بر این سابقه کارگری، گاهی هم به مراسم های خاص نظیر قربانی مراسم حج و عروسی و امثالهم اختصاص داشت و یا صبحانه ویژه ای بود که فردی از اعضای فامیل به مناسب موفقیت یا از باب تفنن، گهگاهی دیگران را مهمان می کرد. که البته  باز آن هم در صبحانه بود و معمولا صبح جمعه با خانواده.

خیال بد نکیند، در این دوران وانفسای تدبیر و امید، نه بنده جزء مرفهین بی درد هستم که کله پاچه گوسفندی بخورم و نه جنس کار و سبک زندگی و جیب من اقتضاء چنین غذاهایی را دارد! اما از منظر یک دانشجوی جامعه شناسی، صحنه هایی از زیست شبانه برخی از مردم شهرم مرا به تعجب وا داشته است؟

طباخی هایی که به جای صبح در شب کار می کنند و یا لااقل شلوغی دخل شان در شب هنگام است. و از آن جالب تر افراد ترگل و برگلی را می بینم که قیافه شان به هیچ کارگر و کشاورز و زحمتکشی شباهت ندارد، اما حوالی ساعت 9 و 10 شب، ماشین شاسی بلندشان را جلوی طباخی پارک می کنند و مشغول تناول این غذای قدیمی ایرانی می شوند؟!! (غذای قدیمی که زمانی خاص زندگی شبانی ایرانیان بود).

بنا به قاعده طبی، این افراد با این غذای سنگین احتمالاً شب نمی توانند بخوابند و یا لااقل به این راحتی ها نمی توانند به خواب بروند، پس طبعاً باید شب را به تفریح و سرگرمی و یا هر کار مگوی دیگر مشغول باشند و تازه با بانگ خروس به خواب بروند!!!

به نظر شما شغل و معیشت و درآمد، طبقه ای که کله پاچه می خورد و شب ها بیدار است، چیست!

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۸ ، ۱۹:۰۹
محمد نیازی

در این گیرو دار تخریب خانه های کارگران محله ده_ونک توسط دانشگاه الزهرا، بد نیست، به یک اثر تئوریک در مورد مسکن تهی دستان و جنبش فرو دستان در ایران توسط یک روشنفکر چپ امریکا نشین، نظری بیاندازیم.

اگر بخواهم جان کلام کتاب را برای اهالی کم حوصله فضای مجازی بیان کنم، به گمانم این می شود:

آصف_بیات معتقد است که جنبش فرودستان و حاشیه نشینان و تهی_دستان شهری به عنوان جنبشی فراگیر و خزنده و آرام، توانسته است فراتر از انقلاب_اسلامی که خود را داعیه دار حمایت از مستضعفان و کوخ نشینان می داند، حرکت کند و به اهداف معیشتی و مدنی خود برسد. به عبارت دیگر مولف معتقد است، انقلاب اسلامی جز در مقطع آغازین تولد خود نتوانسته محرومان را با خود همراه کند!

نویسنده سعی دارد نشان دهد که محرومان چگونه برای ادامه حیات خود توانسته اند،  قانون رسمی حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی را، به عنوان یک فرآیند ظالمانه که حقوق و منافع آن ها را نادیده گرفته است دور بزنند و به خواسته های حداقلی خود در حوزه زمین و مسکن برسند!

پی نوشت:

قابل توجه کسانی که ظلم و تعدی و تخریب یک منطقه مسکونی قدیمی (نزدیک به 70 ساله) را تنها با توجیه توسعه دانشگاه و داشتن سند های ثبتی روا می دارند!

کسانی هم مثل این روشنفکر پیدا می شوند، با همین شواهد و مدارک (نظیر تخریب خانه های ده ونک) ثابت می کنند که انقلاب اسلامی و مستضعفین از اساس به هم ربطی نداشتند!

مسئولان دانشگاه الزهرا برای تاراج تئوریک انقلاب_خمینی(ره)  و نهضت_مستضعفان خوراک و مستندات فراهم می کنند!!!

گزیده هایی  از متن کتاب:

از دهه 1320 ، با شروع به کار برنامه ریزی شهری، نظام محله ای سابق جایش را به یک الگوی طراحی شده منطقه ای داد که عمدتاً بر نوع جداسازی طبقاتی متکی بود. گروه های کم درآمد همواره در طرح های جامع شهری نادیده گرفته می شدند! وجود بازار آزاد زمین و قیمت های بالای آن،  استانداردهای ساخت و ساز در طرح که افراد کم درآمد از پس آن بر نمی آمدند(نظیر اندازه قطعات، نحوه ساخت ساختمان، مشکلات حاصل از ساخت تدریجی و هزینه های تدارکاتی) در مجموع تهی دستان  را به این سو سوق داد که سرپناه شان را به شکل غیر رسمی و در خارج از محدوده شهر بنا کنند. (ص 57)

... در حقیقت، روحانیون، غالباً فقط بعد از انقلاب بود که توجه شان به مستضعفین یا طبقات فرودست جلب شد. آنان به این دلیل چنین کردند که اولاً طبقات فرودست را پایگاه اجتماعی محکمی برای رژیم نوپای اسلامی می پدیدند. ثانیاً، رادیکالیسم طبقه فرودست پس از انقلاب، روحانیون را وادار کرد که زبان رادیکالی اتخاذ کنند. ثالثاً، تاکید روحانیون روی مستضعفین می توانست چپ ها را خلع سلاح کند. (ص 87) 

سیاست های خیابانی؛ جنبش تهی دستان ایران، آصف بیات، مترجم: سید اسدالله نبوی چاشمی، تهران: انتشارات پردیس دانش، چاپ سوم، 1390. 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۵۶
محمد نیازی

 

این که جایگاه بحث های روش شناسی و متدولوژی در مسیر فعالیت های علم جامعه شناسی به ویژه در ساحت نظریه های علوم اجتماعی کجاست، امری است که تا به حال بسیار مورد غفلت بوده است ؟ آن چه تا امروز به عنوان یک گفتمان غالب در رابطه با پیوند مباحث روش شناسی و نظریه پردازی علمی مطرح بوده، جدایی این دو شاخه از مطالعات است. عموماً چنین تصور می شود که علم با منطق درونی خود به سمتی می رود و اندیشه درباره علم  و روش علمی نیز به سمتی دیگر!؟ اما دقت در مبادی علمی چون جامعه شناسی و جستجو برای یافتن ربط این مبادی با ساختار و منطق روش‌های علمی ما را به نتایج دیگری رهنمون می سازد. یکی از این نتایج، موضوعیت یافتن نوعی از مقولات علمی و یا نزاع بر سر یک سری مقولات خاص در پرتو نوع خاصی از روش علمی  است، که اگر از روش دیگری به یک موضوع یا پدیده  واحد نظر شود، آن مقولات از اهمیت و اعتبار برخودار نمی شود و یا حتی صورت مسئله به گونه یی دیگر طرح خواهد شد. 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۴۴
محمد نیازی

این یادداشت را در نقد مقاله پایان روایت رسمی (تالیف سید مرتضی هاشمی مدنی) در تحلیل اجتماعی وقایع فتنه 88 برای مجله راه نوشتم. 

 

لطفا صورت مسئله راعوض نکنید

یادداشت زیر بیشترازآن که محلی باشد برای نقدمقاله پایان روایت رسمی، طرح سوالاتی ست از نویسنده محترم ویادآوری این نکته که بسیاری ازواقعیاتی را که ایشان مبنای توصیف خود قرار داده اند حاصل آمده ازتعمیم های ناقص یا برداشت های غلط ایشان می باشد.

نکته اولی که باید به آن قبل از ورود به جزئیات مقاله توجه شود دقت در دستگاه مفهومی ست که مقاله در آن قالب ارائه شده است با کمی تدقیق درآنچه تحت عنوان " تناقض ایرانی " مطرح شده است در می یابیم که این مسئله در واقع روایتی ست جدید از همان نظریه معروف جامعه شناسان و متفکران غربی درباره سازه های رفتاری ایرانیان یعنی همان نظریه" استبداد ایرانی". اگر واضح تر بخواهیم بگوییم تناقض ایرانی به بررسی نتایج اجتماعی - سیاسی حاصل از نظریه استبداد می پردازد. بی آنکه بخواهم ذهن خوانی کرده باشم یا برچسب بزنم تنها اعتقاد به تداوم استبداد سیاسی ست که مارا به نتیجه ی چون تناقض در رفتار مردم یک کشور رهنما می سازد ودرواقع یکی از نتایج منطقی آن به شمار می رود .(اشاره های جا به جا به جامعه ی استبدادی ،یادآوری آثار ارول)

همان طورکه می دانیم سالهاست توسط نظریه پردازان غربی و بعضا" ایرانی این گونه تبلیغ می شود که به دلیل تداوم حکومت های استبدادی و رسوخ استبداد درمیان ارکان جامعه ایرانی فرهنگی تحت عنوان "خودی" و"غیرخودی" شکل گرفته است. خودی ها همان کسانی ها هستندکه یا درراس حکومت اند یا نزدیک به آن ، پس به طبع آن دارای منافع ، تصمیمات، وتفسیرهای مشترک هستند وبه بقیه جامعه (غیرخودی ها) اجازه ظهور وبروز در عرصه سیاسی اجتماعی را نمی دهند. در مقابل غیرخودی ها کسانی هستند که از قدرت دور مانده اند و در مقابل نظرات حکومت موضع دارند .هرچند که نمی توانند آن را بیان کنند، تداوم این فرهنگ باعث شده توده جامعه که در دسته غیر خودی ها جای می گیرند تفسیرها و روایات حکومت را از وقایع نپذیرند واگر مجبور به پذیرش شوند این پذیرش جز تحت لوای زور واراده سیاسی- نظامی صورت نگیرد ،چنین جامعه ایی همیشه از تزاحم ها و تضادهای درونی رنج می برد واگرهم روزی بتواند براین تضادها فایق آید وبه وحدت برسد(به قول نویسنده مقاله) جزاز طریق قرار گرفتن در سایه ی انحصاری کلان روایت حکومتی ممکن نخواهد بود . در چنین جامعه ی هیچ صدایی جز صدای حکومت رسمی شنیده نمی شود یا اگر شنیده شود بازتاب نخواهد یافت در اینجا نمی خواهم به نقد نظریه استبداد ونتایج حاصل از آن بپردازم که البته درجای خود انتقادات پرشماری به آن وارد است . اما آیا تطابق این نظریه با شرایط روز ایران بعد ازانقلاب ناسازوناهمگون نیست ؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۳۲
محمد نیازی

 

تاملاتی در باره نحوة عمل علم جدید با نگاهی به تولد روان‏ شناسی در کتاب «تاریخ جنون»

«جنون به مثابه بیماری در حیطة جسم جای داده شد و آن‏چه به بی‏خردی و استعلای گفتار آن تعلق داشت، در قلمرو روان قرار گرفت. دقیقاً در همین زمان بود که روان‏ شناسی تولد یافت. پیدایش روان‏شناسی به منزلة توجه به حقیقت جنون نبود، بلکه نشانة آن بود که جنون دیگر از حقیقتش که همان بی‏ خردی است جداشده و از آن پس هیچ نیست جز پدیده‏ای آشفته و بی‏ معنا در پهنة بیکران طبیعت، معمایی که حقیقت دیگری ندارد جز آن‏چه آن را فروکاهد.»

تاریخ جنون، میشل فوکو، ترجمه فاطمه ولیانی، تهران: نشر هرمس، 1388، چاپ هفتم، صفحة 186

نکته‏ ای که با استفاده از تحقیقات و اشارات فوکو دربارة جنون و تولد روان‏شناسی می‏ توان به آن اشاره کرد. معنازدایی علم مدرن از هستی و کائنات (جهان طبیعی و اجتماعی) است. علم مدرن برای بسط خود در دنیا، یک‏بار معنای روشن و خیره کنندة حقیقت هستی را از آن سلب کرد و آن را به واقعیت (طبیعت بی‏ جان و کور، جامعه بدوی یا در حال تکامل و ... ) تبدیل نمود و سپس در سایه این سلب، ایجاب خویش برای خلق معنایی جدید برای آن آغاز  کرد.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۸ ، ۱۶:۰۶
محمد نیازی